۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۵۵

حجت الاسلام فاطمی نیا:

راه سلوک از فروبردن خشم شروع می شود/ معنای نفی صفات از خدا

راه سلوک از فروبردن خشم شروع می شود/ معنای نفی صفات از خدا

حجت الاسلام فاطمی نیا گفت: اگر می خواهید راه سلوک بروید از فروبردن خشم شروع می شود و راه دیگری هم ندارد. تا کظم غیظ نکنید چیزی گیرتان نمی آید.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت السلام و المسلیمن سید عبدالله فاطمی نیا در جلسه مروری بر  نهج البلاغه که در مسجد جامع ازگل برگزار شد بخش‌های از کتاب شریف نهج البلاغه را تفسیر و در ادامه به برخی از ویژه گی های ممتاز امام علی علیه السلام اشاره کرد.

 در ادامه متن سخنرانی استاد سیدعبدالله فاطمی نیا را می خوانید:

شرح خطبه اول نهج البلاغه

نهج البلاغه کتاب صددرصد علمی است مواعظی دارد که آنها هم علمی هستند چه برسد به خطبه های توحیدی. اَوَّلُ الدّینِ مَعْرِفَتُهُ وَ کَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدیقُ بِهِ وَ کَمالُ التَّصْدیقِ بِهِ تَوْحیدُهُ وَ کَمالُ تَوْحیدِهِ الاِخْلاصُ لَهُ وَ کَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفاتِ عَنْهُ لِشَهادَةِ کُلِّ صِفَة أنَّها غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهادَةِ کُلِّ مَوْصُوف أنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ.

 اول دین خداشناسی است و باید خدا را بشناسی، کمال معرفت تصدیق خداست، کمال تصدیق توحید خداست. مشرکین هم خداشناس بودند اما توحید نداشتند. در قرآن مکرر فرموده: وقتی از مشرکین می پرسی چه کسی آسمان و زمین را آفریده؟ می گویند: الله ولی خب معبودهای دیگر هم باشند. مشکرین یعنی خدا را قبول داشتند اما خالص نبودند.

کمال توحید اخلاص برای خداست. کسانی که از علم کلام صحیح برخوردار بودند در این قسمت دستشان خالی بوده: وَ کَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفاتِ عَنْهُ؛ مشرک کمال اخلاص ندارد، توحید کامل می گوید اخلاص برای خدا داشته باشی، کمال اخلاص باری خدا این است که صفات را از خدا نفی کنی. علمای قرن ششم و هفتم در این قسمت کاملا سرگردان شدند و تفاسیری از خودشان تراشیده اند و گفته اند: یعنی صفاتی که لایق خدا نیست از او سلب کنیم، صفات سلبیه را از خدا سلب کنیم.

معنای نفی صفات از خدا

یک عده گفتند: خود امیرالمومنین علیه السلام گفته خدا صفات دارد یعنی چه که صفات را از خدا نفی کنیم؟ چون بقیه خطبه را خوب نخوانده اند دچار مشکل شده اند. لِشَهادَةِ کُلِّ صِفَة أنَّها غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهادَةِ کُلِّ مَوْصُوف أنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ

«برای اینکه هر صفتی شهادت می دهد غیرموصوف است و هر موصوفی شهادت می دهد غیر از صفت است». صفت یک چیزی است و موصوف چیز دیگری است، علم یک چیز جداست و عالم هم جداست. نفی صفات از خدا یعنی چه؟ صفات خدا باید را عین ذاتش بدانیم، اگر صفت خدا را یک چیز و خدا را چیز دیگر بدانید العیاذبالله خدا مرکب می شود و خدا به آن صفت محتاج می شود و نیاز پیش می آید. صفات خدا عین ذات خداست، سمیع عین ذات خداست.

در حدیث عجیبی داریم: خدا می شنود با همان چیزی که می بیند، و می بیند با همان که می شنود. یعنی همه ی اینها یکی است. منظور حضرت این است نهج البلاغه کتاب علمی است و دیده ام در جلساتی که شخص عربیت درستی ندارد ولی نهج البلاغه می گوید اینها خلاف شرع است.

این جملات نهج البلاغه دانشمندان را به حیرت انداخته: مَعَ کُلِّ شَیْ ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَیْرُ کُلِّ شَیْ ءٍ لَا بِمُزَایَلَةٍ؛ با هر چیزی هست نه اینکه آن چیز با خدا بچسبد، غیر هر چیزی است اما نه اینکه فاصله داشته باشد و دور باشد. قرآن دو جور مع دارد یکجا می فرماید: و معکم این ما کنتم۱؛ هر جاباشید خدا همراه شماست، چه کافر، مسلمان، شرقی و غربی، و این را هم فقط برای مومنان نگفته. جای دیگر هم می فرماید: ان الله مع المتقین، مع الشاکرین و ... این غیر از مع اول است.

مثلا یک درخت سربه فلک کشیده و پرمیوه هست و یک شاخه خشک هم دارد، شاخه ی خشک می گوید آفتاب با من است؛ راست هم می گوید اما این چه «با»یی است که آفتاب رویش افتاده اما از آفتاب هیچ بهره ای نمی برد.

مولوی را نگفتیم معصوم است و مثل انسان های دیگر خطا و اشتباه دارد، حیف است ۱۰ شب نهج البلاغه از حضرت علی علیه السلام بخوانیم و این شعر را نخوانیم، این اشعار را با جان و دل گوش دهید:
ای علی که جمله عقل و دیده‌ای شمه‌ای واگو از آنچ دیده‌ای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد آب علمت خاک ما را پاک کرد

حلم امیرالمومنین(ع) نزدیک به معجزه است

 این را از حدیث گرفته، ابن ابی الحدید می گوید: حلم امیرالمومنین علیه السلام را باید از مبانی اخلاقی بیرون ببریم. حلم ایشان نزدیک است معجزه شود. اصحاب می گویند وقتی امیرالمومنین علیه السلام ما را صدا می زد از هیبتش می لرزیدیم اما وقتی نزدش می رسیدیم از پدرومادر مهربان تر است.

درمورد امام مجتبی علیه السلام لقبی هست که مشهور است و عرفا به ایشان می گویند: کریم اهل البیت. به امام رضا علیه السلام می گویند امام رئوف و به بعضی ائمه علیهم السلام می گویند عالم اهل بیت. معنای اینها چیست؟ فوق العاده معنای دقیقی دارد. علامه طباطبایی فرمودند: رأفت حضرت رضا علیه السلام حسی است.

معنای صفات ائمه(ع)

همه ی صفات ائمه علیهم السلام یکسان است اما یک نکته ظریف دارد. اگر بگوییم در این امام صفت غالب حلم است تشیع خراب می شود! چون بقیه ائمه علهیم السلام هم اندازه او همین صفت را دارند. صحبت بر سر صفت غالب نیست بلکه ظهور غالب است. یعنی خدا خواسته در حضرت رضا علیه السلام رأفت بیشتر ظهور کند.

حضرت محتبی علیه السلام همه ی صفات را داشته و در زمان خودش عالم ترین، سخی ترین و آقاترین و بسیار مظلوم بوده است. یک قطره از دریا برای شما عرض می کنم. شخصی خدمت امام مجتبی علیه السلام رسید و هرچه می توانست به حضرت توهین کرد. حضرت به او فرمود: معلوم است تو غریب هستی؟ پول می خواهی به تو بدهم؟ لباس بدهم؟ آن مرد به پای حضرت افتاد و گفت: من دشمن پدر تو بودم الان جای این دشمنی محبت ریخته ام، خدا می دانسته رسالت را در چه خانواده ای قرار دهد. از انپین چیزها زیاد بوده است.

همانطور که ابن ابی الحدید گفته حلم اهل بیت علیهم السلام معجزه است. مرکز علم امام بوده و وصل به غیب بوده است، تواضع ایشان زیاد بود. امام مجتبی علیه السلام چندین سفر پیاده به مکه مشرف شدند در حالی که شترهای پرقدرت در کنارشان راه می رفتند. وقتی می خواستند به مسجد بروند کنار درب می ایستادند و می فرمودند: خدایا مهمانت درب خانه ات آمده، اگر نیکوکار نیستم مرا عفو کن.

بالاترین مژده را به شما بدهم که تمام علمای اهل سنت هم این را نوشته اند و شیعه هم نوشته است. روایت داریم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی به امام مجتبی علیه السلام نگاه می کرد می فرمود: اللَّهُمَّ إِنِّی أُحِبُّهُ فَأَحِبَّهُ وَأَحِبَّ مَنْ یُحِبُّه ُ۲؛ خدایا این حسن مرا دوست بدار و دوست بدار هر کس حسنم را دوست دارد. دعای حضرت که رد نمی شود و قطعا این دعا در حق شما مستجاب شده.

حکما گفته اند کمالات ظاهری در بشر محدود است و کمالات باطنی زیاد است. کمالات ظاهری مثل اینکه قد بلند و زور بازو داشته باشد و محدود است اما کمالات باطنی به اعتباری بتوانیم بگوییم به عدد انفاس خلایق باشد و دامنه اش خیلی وسیع است. بنابراین کمالات ظاهری که خدا به اولیای خود داده در جنب کمالات باطنی خیلی نیست.

حضرت مجتبی علیه السلام خیلی زیبا بودند و گاهی جایی که می خواستند بروند این قدر سر راه او جمع می شدند که راه بسته می شده. کمالات باطنی را نمی شود پنهان کرد و هر کاری هم کند معلوم می شود.

هدایت تارک الصلوة توسط آیت الله قاضی

باید ظرفیت داشته باشیم و اگر اهل معصیت هم دیدیم باید ظرفیت هدایت داشته باشیم. شخص بی نمازی بود که خیلی آیت الله قاضی را دوست داشت ولی نماز نمی خواند، آیت الله قاضی هر بار به او می فرمود: نماز بخوان او می گفت: نمی توانم. بعد از حدود ۷ سال آیت الله قاضی به او فرمود: امشب نماز شب بخوان و او گفت: نمی توانم و بیدار نمی شوم، آقای قاضی گفت: من بیدارت می کنم. قاسم تعریف می کند: سمت صبح حالم منقلب شد و بلند شدم تا وضو بگیرم چشمم که به آب افتاد منقلب شدم، من امشب به دروغ درب خانه ات آمدم اما گذشته مرا نادیده بگیر دیگر نزدت می مانم و نمی روم. از عباد و زهاد شد.

امام حسن مجتبی علیه السلام عده ای جوان را دیدند دستشان را بالا بردند و فرمودند: خدایا همانطور که اینجا شاد هستند کاری کن در آن دنیا هم شاد باشند، چگونه می توانند در آنجا شاد باشند؟ وقتی بتوانند توبه کنند. پیام امام مجتبی علیه السلام برای همه جوانان است.

اگر میخواهید راه سلوک بروید از فروبردن خشم شروع می شود و راه دیگری هم ندارد. تا کظم غیظ نکنید چیزی گیرتان نمی آید. حضرت مجتبی علیه السلام زیبایی ها را در جمله ای جمع کرده و فرمودند: زیباترین زیباها خُلق زیباست.

پی نوشت:
۱- سوره حدید آیه ۴.
۲- کنز العمال، ج ۱۳، ص ۶۵۲، رقم ۳۷۶۵۳۳ 

کد خبر 4006912

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha