خبرگزاری مهر، گروه جامعه: بر اساس نظریه های مدرن تعریف هوش ، معتقدم هوش یعنی «توان سازگاری و پیشرفت در شرایط مختلف» بنابراین هر فردی با هر میزان تحصیلات و در هر کسب و کاری که هست، می تواند تیزهوش قلمداد شود. زیرا هوش انواع مختلفی دارد و صرفاً در هوش ریاضی یا تحصیلی خلاصه نمی شود.
بارها دانش آموزانی را دیده ام که خانواده هایشان آنها را تیزهوش می دانستند اما اینطور نبوده و بالعکس دانش آموزانی که بیهوش یا کم هوش نامیده شده اند اما بعد از بررسی علمی متوجه شده ام که انصافاً آنها در یک زمینه یا زمینه هایی خاص بسیار هم باهوش بوده اند اما هیچگاه استعدادهای بالقوه آنها شناسایی و در مسیر صحیح هدایت نشده است.
اگر بخواهم با نگاه به یکی از انواع هوش، یعنی هوش تحصیلی پاسخ شما را بدهم، تقریباً پنجاه و شش درصد دانش آموزانی که موفق به کسب رتبه های زیر صد شده اند، حقیقتاً از نظر هوش تحصیلی، تیزهوش بوده اند و مابقی هوش متوسطی داشته اند.
اگر تعریف ما از تیزهوش بودن به معنی همین آیکیو باشد که توسط آزمون های ورودی ناقص مدارس تیزهوشان شناسایی می شود، قاعدتا باید نتیجه بگیریم، فردی که در این مدارس درس نخواند بی استعداد و کندذهن است اما معیار تیزهوش بودن فقط آی کیوی بالا نیست.
متأسفانه همانگونه که اینروزها حتی معدل بیست دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی نمی تواند معیار تیزهوش بودن آنها باشد، به همین نحو هم صرفاً عضو مدرسه تیزهوشان بودن؛ نشانه ی تیزهوشی یک دانش آموز نیست زیرا آزمون های ورودی مشکل دار و نیز پارتی بازی هایی که در ثبت نام دانش آموزان صورت می گیرد ، این مدارس پر شده اند از بچه هایی که حقیقتا تیزهوش نیستند.
یکی از معضلاتی که بنده در مشاوره هایم با آن مواجه هستم برخورد با والدینی است که به اشتباه فرزند خود را تیزهوش می دانند و از همه دردناکتر مواجهه با دانش آموزانی است که چون در مدارس تیزهوشان تحصیل می کنند، دچار غروری کاذب شده و خود را تیزهوش می نامند اما حقیقتا از نظر هوشی حتی متوسط هم بشمار نمی روند. این بچه های غیرتیزهوش به حدی از اعتماد به نفس کاذب رنج می برند که تصور می کنند از بچه های تیزهوش واقعی نیز تیزهوش ترند و به همین علت وقتی با واقعیت ها مواجه می شوند بلافاصله خود را می بازند و بجای تلاش برای بهتر شدن، دیگران را مسئول شکست ها و ناکامی های خود قلمداد می کنند.
اگرچه نمره آزمون هوش یکی از ملاک های تعیین و تعریف افراد باهوش است اما باید توجه داشت که این گونه آزمون ها قادر به اندازه گیری همه جنبه های هوش نیستند و نمی توانند تیزهوشان واقعی را شناسایی کنند. به عنوان مثال یکی از پارامترهای تشخیص فرد تیزهوش، قدرت رهبری ، مدیریت و نیز خلاقیت اوست. اما تست های هوش موجود در آزمون های کنونی مدارس تیزهوشان نمی تواند این ویژگی ها را اندازه گیری کند. ضمن آنکه سؤالات آزمون ها به گونه ای است که دانش آموزانی که کلاسهای خصوصی آمادگی این آزمون ها را رفته باشند، می توانند به راحتی به این سؤالات پاسخ دهند حال آنکه آزمون تیزهوشان باید بگونه ای غافلگیر کننده و بر اساس معیارهای علمی و روانشناسی طراحی شود تا هیچ دبیر خصوصی یا ناشر کتابهای کنکوری قادر به پیش بینی سؤالات آن نباشد. از طرفی ما انواع مختلف هوش داریم نظیر هوش زبانی ، هوش ریاضی ، هوش رهبری ، هوش کارآفرینی ، هوش تصویری ، هوش بدنی تعادلی ، هوش موسیقی ، هوش بین فردی ، هوش طبیعت که آزمون های ورودی تیزهوشان قادر به شناسایی این هوش ها نیستند ، بنابراین نباید همه دانش آموزانی که در مدارس تیزهوشان پذیرفته می شوند را تیزهوش و سایر بچه ها را خنگ و بی استعداد دانست.
یک اصل در علم موفقیت وجود دارد و آن اینکه افراد موفق از تجربیات افراد موفق دیگر بهره مند شده و به موفقیت دست یافته اند. بنابراین تیزهوشان را باید به مدیران ، دبیران و مشاورین تحصیلی تیزهوش و موفق سپرد نه افراد کم هوش و سفارشی شده ای که هیچ شاخصه مثبتی ندارند و در زندگی خود موفقیت خاصی نیز کسب نکرده اند اما قرار است از بچه های تیزهوش ما افرادی موفق بسازند.
ضعف دیگر این مدارس ، گسترش بی ضابطه و غیرعلمی شعبات آن است. متأسفانه نگاه ابزاری به تیزهوشان و ترویج این تفکر غلط که راه ورود به رشته ها و دانشگاههای پرطرفدار از مدارس تیزهوشان می گذرد باعث شده است تا طی دو دهه ی اخیر تب ورود به مدارس خاص از دوره ابتدایی در میان خانواده های ایرانی افزایش یابد و همین امر زمینه سودجویی عده ای فرصت طلب را برای ایجاد مدارسی به نام تیزهوشان اما به کام این سودجویان فراهم سازد. اگر سری به مدارس ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان بزنید. شاهد حضور مافیای قدرتمندی خواهید بود که در نقش ناشران دلسوز کتابهای آمادگی تیزهوشان در حال نابود کردن ذهن پاک فرزندان این کشور هستند. ذهنی که می تواند با تربیت و هدایت صحیح روزی به طراح پیچیده ترین فناوری های روز جهان تبدیل شود در اثر آن هدایت اشتباه به ذهنی وابسته که فقط یک سری مطالب بیفایده و غیرکاربردی را حفظ کرده و تست زدن بلد است تبدیل می شود و شما دیگر نمی توانید از چنین ذهنی توقع داشته باشید که برای بدست آوردن کوچکترین چیزها نیز به بیگانگان وابسته نشود. نظیر اوضاع نابسامانی که در صنعت خودروی کشور وجود دارد و علیرغم چند دهه حمایت کورکورانه، هیچ بخاری از این صنعت بلند نمی شود.
به نظر می رسد، خانواده ها نگران این هستند که اگر فرزندانشان در چنین مدارسی تحصیل نکنند هیچ شانسی برای قبولی در بهترین رشته ها و دانشگاههای کشور ندارند. اما ای کاش همینگونه بود. به عقیده بنده دغدغه خانواده ها کاملاً بجاست زیرا در طی دو دهه ی اخیر تصمیم گیرندگان نظام آموزش و پرورش کشور بلایی بر سر مدارس دولتی آورده اند که دیگر کمتر کسی رغبت می کند فرزندش را به این مدارس بفرستد مگر آنکه مشکل مالی داشته باشد. اما چه کسی گفته است که فقط بچه های مدارس تیزهوشان هستند که در بهترین دانشگاهها قبول می شوند و اصلاً چه کسی گفته که اینها حتما وارد بهترین رشته ها و دانشگاهها خواهند شد؟ بر اساس اطلاعات دقیقی که از چند دبیرستان پسرانه و دخترانه تیزهوشان شهرهای تهران ، تبریز ، اصفهان ، شیراز و مشهد، یزد و چند شهر بزرگ دیگر دارم، در همین کنکور سراسری اخیر ، صدها دانش آموز تیزهوش واقعی با معدلهای بیست حتی موفق به کسب رتبه زیر دو هزار رشته های ریاضی و تجربی هم نشدند.
خانواده هایبدانند که موفقیت در کنکور سراسری مستلزم تحصیل در مدارس تیزهوشان نیست. بلکه یک دانش آموز با بهره هوشی متوسط و بدون تحصیل در چنین مدارسی اما با هدایت صحیح تحصیلی و داشتن برنامه درسی علمی، آموختن مهارتهایی نظیر روشهای مطالعه صحیح و مفهوم محور و متدهای صحیح تست زنی و مدیریت زمان، قادر به کسب نتایجی خواهد بود که حتی بسیاری از بچه های مدارس تیزهوشان نیز به آن نرسیده اند.
در همین کنکور سراسری ۹۶، بیش از ۴۰ رتبه دو رقمی مرکز مشاوره کنکور ما در مناطق سه گانه کشور را دانش آموزانی تشکیل می دادند که با درایت خانواده هایشان در یک مدرسه عادی تحصیل می کردند اما از همان سال دوم و سوم دبیرستان با هدایت منسجم، موفقیت خود به دست آوردند یا تعدادی از رتبه های تک رقمی ما که مجبور شدند برای استفاده ی بهینه از وقت خود، در سال آخر از مدارس تیزهوشان بیرون آمده و بصورت غیرحضوری دروس خود را سپری کنند.
متخصصین علوم ذهن، بیش از چهل خصوصیت را برای تشخیص بچه های تیزهوش برشمرده اند که متأسفانه آزمون های ورودی مدارس تیزهوشان فقط قادر به شناسایی یک یا دو مورد آن ، آنهم بصورت ناقص است. اما واقعیت این است که داشتن یک ویژگی بخصوص نظیر درک سریع مطالب به تنهایی نمی تواند دالّ بر هوش خارق العاده یک فرد باشد. بلکه ترکیب ظریفی از چندین ویژگی کلیدی است که افراد تیزهوش را از سایرین متمایز می کند. همچنین جنبه هایی برای تشخیص تیزهوشی وجود دارد که توسط متخصصین حوزه های مختلف قابل مشاهده است نظیر قابلیت تفکر مجرد یا استدلال پیچیده یا توانایی برنامه ریزی و سازماندهی ذهنی که ممکن است توسط والدین نادیده گرفته شود اما یک دبیر با دانش و موفق قادر است تا وجود آنرا در یک دانش آموز تشخیص دهد.
مطالعاتی که در دانشگاههای مطرح جهان نظیر هاروارد و استنفورد بر روی افراد تیزهوش عرصه های مختلف از قبیل دانش آموزان ، مدیران ، دبیران ، تاجران ، سیاستمداران، ورزشکاران، برندگان جوایز علمی و سایر اقشار جامعه صورت گرفته نشان می دهد که بطور کلی تیزهوشان دارای چند خصوصیت از میان دهها خصوصیاتی که به آنها اشاره می کنم هستند؟
توانایی بیانی بسیار بالا، حافظه غیرعادی ، قدرت یادگیری سریع ، تفکر روشن و منطقی ، انعطاف پذیری در تفکر ، استدلال مطلق برای درک مفاهیم مشکل ، تفکر نشانه ای ، بینش تعمیمی ، علاقه مندی به ایده ها و مسائل پیچیده تر، برنامه ریزی و سازماندهی ، خلاقیت و قوه تصویرسازی فوق العاده ، کنجکاوی و حس جستجوگری ، احساسات شگفت انگیز ، دامنه علائق گسترده ، علائق و استعدادهای زیبایی شناسی ، توجه به جزئیات ، دقت و نظم بالا ، عملکرد فوق العاده در زمینه ای خاص ، کسب نمرات بالا ، حس رهبری و ابتکار در انجام فعالیتهای ارزشمند ، توجه و تمرکز بالا ، به سرانجام رساندن کارها و نیمه کاره رها نکردن آنها ، ناامید نشدن از مشکلات، خود انتقادی ، ثبات شخصیت، صراحت کلام ، مسئولیت پذیری و قابلیت اعتماد ، عدالت اجتماعی بالا ، حس تعاون و همکاری در کارهای گروهی ، محبوبیت میان سایر بچه ها و اطرافیان ، شور و حرارت در انجام کارها ، خودکفایی و اعتماد به نفس فوق العاده ، پر انرژی و فعال بودن و چندین عامل دیگر که تشخیص آن کار مشاورینی نظیر بنده است که آزمونهای تئوری و عملی تشخیص تیزهوشی می گیرند.
گاهی هستند دانش آموزانی که انصافاً ترکیبی از عواملی که شما به عنوان ویژگی های تیزهوشان برشمردید را دارا هستند؛ اما عملکرد خوبی در مدرسه از خود نشان نمی دهند. در چنین مواردی می بایست علت این مغایرت را جستجو کرد تا مشخص شود که مثلاً آیا عوامل جسمانی ، اجتماعی یا عاطفی مانع فراگیری دانش آموز هستند یا خیر!
به عنوان مثال چند سال قبل، مادر محترمی به من مراجعه کرد که می گفت فرزندش یک تیزهوش است و انصافاً هم آزمون های هوش و مصاحبه هایی که از آن دختر خانم بعمل آوردیم نشان می دادند که او حقیقتاً تیزهوش است. استدلال دختر جوان در مورد افت تحصیلی اش این بود که « چون من موفق نشدم در آزمون ورودی یکی از مدارس تیزهوشان پذیرفته شوم بنابراین فردی کم هوش هستم. »
اما با بررسی های علمی متوجه شدم مشکل آن دختر جوان چیز دیگری بود. وقتی من و همکارانم در طی جلسات هفتگی بصورت مرتب بر روی اعتماد به نفس و عزت نفس آن دختر جوان کارکرده و مهارت های غلبه بر ترس را به او آموختیم، رشد تحصیلی او نیز بار دیگر آغاز شد و او اکنون دانشجوی پزشکی دانشگاه شهیدبهشتی تهران است، یعنی جایگاهی که آرزوی بسیاری از بچه های مدارس تیزهوشان است.
مدارس تیزهوشان کنونی کیفیت لازم را ندارند. به نظر من منابع انسانی مهمترین ثروت یک جامعه است و به همین دلیل وظیفه هر کشوری است که برای دستیابی به توسعه ی همه جانبه و پایدار، بطور ویژه و از همان دوران کودکی به پرورش نخبگان و تیزهوشان خود بپردازد. دانش آموزان تیزهوش و با استعداد به دلیل برخورداری از توانایی های درخشان و عالی در آموزش، قادر به عملکردی عالی هستند و لذا به برنامه ها و خدمات آموزشی متمایزی فراتر از آنچه که در برنامه مدارس عادی ارائه می گردد، نیاز دارند تا دینشان را نسبت به خود و جامعه ادا نمایند. به همین دلیل می بایست محیطی ویژه با امکاناتی خاص برایشان طراحی شود.
برای جلوگیری از افول مدارس تیزهوشان پیشنهاداتی وجود دارد. به عقیده بنده چند کار اساسی می بایست در دستور کار قرار گیرد:
در گام نخست: یک سیستم گزینش صحیح که دارای شاخصه های علمی است و رابطه و پارتی بازی های متداول در آن نقشی ندارد برای گزینش کادر اجرایی و آموزشی مدارس تیزهوشان ایجاد شود تا فقط مدیران و دبیران متخصص و متعهدی که خود موفقیت های چشمگیری داشته اند. سکّان هدایت استعدادهای ناب این کشور را برعهده بگیرند.
در گام دوم: پیشنهاد می کنم در هر مدرسه یک کمیته ویژه علمی همانند بسیاری از مدارس و دانشگاههای کشورهای پیشرو در آموزش و پرورش و آموزش عالی برای مصاحبه و گزینش دانش آموزان تیزهوش تشکیل شود. این کمیته می بایست متشکل از متخصصین حوزه های مختلف نظیر متخصصین حوزه روانشناسی و علوم موفقیت ، استعدادیابی، مدیر مدرسه، دبیران با سابقه و موفق و نیز مشاورین تحصیلی علم محور نه بازار محور که جیب مافیای کنکور را پر می کنند، باشد تا دانش آموزان را از فیلترهای قوی و علمی عبور دهند. در اینصورت قطعاً مدارسی خواهیم داشت که فقط دانش آموزان تیزهوش واقعی در آن تحصیل کنند.
در گام سوم: محتوای کتابهای درسی موجود می بایست بر اساس خصوصیات دانش آموزان تیزهوش و در راستای نهادینه کردن تفکر یادگیری خلاق به این عزیزان تغییر یابد. زیرا در حال حاضر این کتابها کمکی به پرورش تیزهوشان نمی کند و بجای آموزش یادگیری خلاق ، آنها را مقلد دانش ارائه شده توسط معلمین خود می کند.
در گام چهارم : متأسفانه در بعد اجتماعی دانش آموزان مدارس تیزهوشان آنقدرها که باید پخته نشده اند، به همین دلیل لازم است تا با بهره گیری از بهترین متخصصین حوزه روانشناسی کودک و نوجوان؛ مهارت های اجتماعی لازم از قبیل مهارت های ارتباطی، انضباط، احترام به دیگران، جامعه و جهان به آنها آموزش داده شود.
در گام پنجم : لازم است تا آموزش و پرورش ؛ حمایت های مادی ، فکری و معنوی خود را از مدارس تیزهوشان گسترش دهد و ضمن قطع پای مافیای کنکور که دانش آموزان تیزهوش را صرفاً ابزارهای تبلیغاتی برای افزایش فروش خود می دانند، این مدارس را در جهتی هدایت کند که بر روی پارامترهایی نظیر پژوهش و تحقیقات کاربردی ، مهارت های تفکر صحیح ، پرورش قدرت خلاقیت و افزایش ضریب هوش هیجانی و مهارت های کارآفرینی کار شود تا این بچه ها بیاموزند که چگونه از توانایی های خارق العاده شان برای تولید علم و تبدیل این علم به ثروت و کسب استقلالی مالی برای خود و جامعه شان استفاده کنند.
معتقدم یک اتاق فکر قدرتمند و فراسازمانی باید بالای سر نظام آموزشی حاکم بر مدارس و حتی دانشگاههای ما تشکیل شود که در آن از مدیران ، اساتید، دبیران ، مشاورین تحصیلی ، متخصصین آموزشی و نیز دانش آموزان موفق و تیزهوشی که با تمام وجودشان درد مدارس سمپاد و حتی نظام آموزشی حاکم در سایر مدارس کشور را لمس کرده اند، حضور داشته باشند و این اتاق فکر از قدرت لازم برای ارائه طرح هایی بروز ، پیشرفته و اسلامی برای بازنگری اساسی در مدارس سمپاد و بطور کلی نظام آموزشی کشور برخوردار باشد. در غیراینصورت با تفکر افرادی که علیرغم تجربه چندین دهه حضور در آموزش و پرورش اما اثر مثبتی در این حوزه نداشته و یا از علم و نخبگی لازم برخوردار نیستند و عمیقاً باور و اعتقاد لازم برای ایجاد تغییرات بنیادین در نظام آموزش و پرورش کشور را ندارند که نمی توان امیدی به ایجاد تحول عظیم علمی، بومی و اسلامی داشت.
نظر شما