نهادهاي فرهنگي دركشور تا چه اندازه به ادبيات توجه دارند؟
اگر منظور از نهادها ، وزارتخانه ها، سازمانها و موسسات دولتي است واقعيت ان است كه به لحاظ ماهيت اداري وكار كارمندي ، از چنين مجموعه هايي نمي توان انتظار دستاوردهاي خلاق و متفاوت داشت . بررسي و تجارب حاصل از سالهاي قبل ، در كوران فعاليت هاي فرهنگي وادبي ، حاكي از آن است كه دستگاههاي دولتي در زمينه هاي هنري به جاي اجراي طرحها و برنامه ها بهتر است پشتيبان فعاليت ها باشند ، يعني از كساني يا تشكل هايي كه در زمينه هاي فرهنگي وادبي به كار خلاق وفعاليت اثر گذارمي پردازند حمايت كنند ، حمايتي نه از سر منت بلكه از سروظيفه وانجام وظيفه يا بهتر بگويم از سرهمراهي و همكاري براي تحقق هدفي بزرگ و مشترك.
خانه شاعران ايران و دفتر شعر جوان چه اهدافي را دنبال مي كنند؟
خانه شاعران ايران مكان و فضايي است كه در سايه اين سقف دو تشكل مستقل يعني " انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان" فعاليت دارند . دفتر شعر جوان از سال 1368 و انجمن شاعران ايران از سال 1378 اهداف هر دو تشكل نيز در اساسنامه آنها آمده است همه موارد را حضور ذهن ندارم اما به اجمال و اختصار ميتوان مجموعه ي اهداف را در فراهم آوردن زمينه هايي مناسب براي اعتلاي بيشتر شعر فارسي خلاصه كرد كه در اين جهت مي توان به اجراي برخي از طرحها و برنامه ها اشاره داشت.
درباره ايجاد كتابخانه صوتي در اين دفتر توضيح بدهيد ؟
بسياري از روزنامه و مجلات ما از سرسيري و بنا به عرف معمول يك صفحه را به شعر اختصاص مي دهند و كيفيت كار هم غالبا براي آنها چندان مهم نيست و مسئول اين صفحات هم بضاعت ادبي و نگاه كارشناسي مناسبي براي انتخاب آثار ندارد!
نام گوينده : عبدالملكيان
كتابخانه صوتي ، طرحي مهم براي ثبت قرائت هاي درست از متون ارزشمند نظم و نثر فارسي است اين قرائت به روايت زبده ترين پژوهشگران و صاحب نظران حيطه شعر و ادب كشوردرحال اجراست كه تاكنون نزديك به يك هزارساعت از مجموعه هاي ياد شده ضبط و به مرحله توليد انبوه رسيده است.
مدتي است كه از سوي شما شاهد اجراي طرح " تا قله هاي شعر" هستيم ، استقبال اهل ادب از اين طرح تا امروز چگونه بوده است ؟
خيلي خوب ! اين طرح كه كار مشترك انجمن شاعران ايران ودفتر شعر جوان است شامل سلسله سفرهاي گروهي با حضور حدود 40 نفراز شاعران ، نويسندگان ، استادان ادبيات و خبرنگاران و كه به شهرهاي داخلي و برخي از كشورهاي منطقه كه آرامگاه شاعران بزرگ ادبيات فارسي در آن مكان ها واقع شده است انجام مي شود از جمله اين سفرها مي توان سفر به قونيه ( كشور تركيه) براي بزرگداشت مولوي ، سفر به كشور آذربايجان براي بزرگداشت نظامي ، سفر به شهرهاي كاشان ، شيراز ، رشت و اشاره كرد. اين سفرها به صورت زميني برگزار مي شود وبخشي از هزينه ها نيز توسط خود همسفران پرداخت مي شود.
لازم مي دانم راجع به نشست هاي ماهانه هم مطلبي بگويم كه تحت عنوان " مهمان ماه " صورت مي گيرد ، در پنج شنبه هاي پايان هر ماه يكي از چهره هاي شناخته شده شعر و ادب معاصر مهمان خانه شاعران است با علاقه مندان از نزديك با ديدگاههاي شخصيت هاي مهمان بيشتر آشنا شوند درنشستي رو به رو امكان گفتگوي علاقه مندان و مهمانان ماه فراهم شود حاصل هر برنامه به صورت كتابي مستقل منتشر و دراختيار علاقه مندان قرارمي گيرد. تاكنون منوچهر آتشي ، قيصر امين پور، م آزاد، محمد علي بهمني ، موسوي گرمارودي ، عمران صلاحي، ضيا موحد، محمد علي سپانلو، احمد پوري، .... از جمله ميهمانان ماه خانه شاعران بوده اند.
ساير فعاليت هاي ما چاپ مجموعه شعرهاي جمعي و مستقل ، ترجمه شعر به ديگر زبان ها و به صورت كتاب ، راه اندازي سايت اينترنتي ، طرح شاعران بهار، طرح كتاب سال شعر جوان ، طرح صداي شاعر، موزه شاعران معاصر، كتابخانه تخصصي شعر، كنگره سراسري شعر جوان و ... از ديگر طرحها و برنامه هاي انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان است كه در اين مجال مختصر صرفا به عنوان آنها بسنده مي شود.
آقاي عبدالملكيان ! چه اقداماتي براي حمايت و هدايت شعر جوان استان ها انجام داده ايد ؟
" شعر جوان استان ها " به طور مجزا طرحي استكه توسط دفتر شعر جوان انجام مي شود و قرار است كه طي يك برنامه سه ساله مجموعه هايي مستقل شعر جوان هر استان به صورت كتاب تهيه ومنتشر شود اين طرح از سال 81 شروع شده و تاكنون مجموعه شعر جوان 9 استان منتشر شده و 6 استان ديگر نيز در مرحله انتخاب شعر و يا درمراحل چاپ قرار دارند.
چرا " شعرجوان " در كشور ما دچار تشتت است؟
من كه اينگونه نمي بينم ، اگر منظوشما تفاوت ها ، تنوع طلبي و تجربه راههاي جديد و شيوه هاي ديگري است ، نبايد زياد نگران بود در مجموع اين تفاوت ها و تنوع طلبي ها موجب رشد بيشتر جريان واقعي شعر خواهد بود طبيعي است كه در ميدان تجربه هاي نوين ، برخي از استعدادهاي قابل نيز قرباني شوند چاره اي نيست مهم همان جرايان واقعي شعر است كه شكوفاتر خواهد شد به نظر من نگراني در مورد شعر جوان در جاي ديگري است.
اين نگراني در كجاست ؟ اگر ممكن است توضيح بدهيد ؟
شرايط خاص اجتماعي امروز وتسهيلات غيرقابل ملاحظه اي كه براي انتشار آثار و معرفي شاعران جوان وجود دارد به نظرمن عامل ومانع عمده اي است كه سقف پرواز و چشم انداز توقعات شاعران جوان روزگار ما را محدود كرده است شايد طرح اين ديدگاه براي خيلي از شاعران جوان تعجب برانگيز باشد، اما بسياري از روزنامه و مجلات ما به قولي از سرسيري و بنا به عرف معمول يك صفحه را به شعر اختصاص مي دهند و كيفيت كار هم غالبا براي آنها چندان مهم نيست و مسئول اين صفحات هم غالبا بضاعت ادبي و نگاه كارشناسي مناسبي براي انتخاب آثار ندارند وقتي در ساير رسانه هاي جمعي اكثرا شعرهاي ضعيف و با قرائتي ضعيف تر ارايه مي شود هنگامي كه در طول سال چندين و چند مسابقه موضوعي و مناسبتي شعر برگزار مي شود ونگاه حاكم صرفا از شعر به عنوان ملات همان موضوع و همان مناسبت مي خواهد استفاده كند همه اين اتفاق هايي كه امكان مطرح شدن نام شاعران جوان را از يك سو وزمينه كاهش كيفي شعر را از سوي ديگر فراهم مي كند موجب مي شود كه بسياري از شاعران جوان مستعد به جاي دستيابي هدف هاي متعالي و انساني شعر و به جاي جديت و جهد و رياضت و عرق ريزان روح كه خلق آثار ارزشمند اينگونه بودن را طلب مي كند ، به دامچاله ي نام و جايزه و چاپ و آسان گيري و زودباوري و ... گرفتار شوند واز مسير اصلي جدا افتند و به دوري بپيوندند . به همين سبب است كه مي بينيم جوانمرگي در شعر جوان بسيار اتفاق مي افتد و بسياري از استعدادهاي شعري پس از چاپ يك مجموعه شعر، تمام مي شوند.
لطفا در مورد جديدترين آثار خود (چاپ شده و زير چاپ) صحبت كنيد ؟
تاكنون 7 مجموعه شعر منتشر كرده ام كه جديدترين آنها كتاب " ساده با تو حرف مي زنم " است كه توسط انتشارات دارينوش منتشر شده است ، يك نواركاست از شعرهايم با اسم " مهرباني" و با صدا خسرو شكيبايي و نوار كاست ديگري كه درمراحل تهيه است گذشته از اثار شخصي در دفتر شعر جوان وانجمن شاعران ايران نيز مسئوليت بخشي از كارهاي انتشاراتي را بر عهده دارم در سال گذشته قريب 20 عنوان كتاب شعر منتشر كرده ايم و در 6 ماهه اول امسال نيز توقيف انتشار بيش از 10 مجموعه را داشته ايم كه از جمله جديدترين آنها " مستان سلامت مي كنند " كه شامل يادداشت هاي سفر همراهان به قونيه ( تركيه - آرامگاه مولانا ) است و كتاب " شعر معاصرايران " كه شامل متن فارسي وترجمه عربي شعرهاي 24 نفر از شاعران معاصر كشوراست.
به نظرشما ادبيات امروز درمطبوعات از چه جايگاهي برخوردار است؟
چنانكه اشاره شد اغلب مطبوعات اعم از روزنامه ها يا مجلات به شعر نگاهي جدي ندارند علاوه بر آنكه شاهد چاپ آثار ضعيف و ابتدايي در صفحات اين رسانه هستيم ، كم نيستند نوشته هايي كه به عنوان شعر ارايه مي شوند اما حتي در زمينه اصول و قواعد عمومي شعر نظير وزن و قافيه و ... نيز ايرادهاي عمده دارند درمورد نقد شعر نيز وضعيتي به همين گونه داريم با اين تفاوت كه در اين زمينه كساني كه قلم مي زند بسيار كمترند و به همان نسبت نيز بضاعت چنداني در اين ميانه به چشم نمي خورد ، مي ماند چند نشريه كه نگاهي جدي تر به شعر و داستان و نقد دارند و چند مجله تخصصي كه دستشان مريزاد. زحمت مي كشند و آموختني هايي براي مخاطب دارند البته در همين نشريات هم بده بستان هاي معمول وانتخاب هاي جناحي و خطي را نبايد فراموش كرد و همچنين از نقش دلال هاي اين عرصه هم نمي توان چشم پوشيد مثلا مي نويسند شعر دهه ي هفتاد و منظورشان از شعر دهه ي هفتاد فقط چند شاعر است با گرايشي خاص و با تيراژهاي دو هزار جلدي كه همان چند شاعر نيز غالبا شعرهاي يكديگر را نمي خوانند و در جلسات شعرخواني هر يك از اين شاعران فقط وقتي حضوردارد كه خودش شعر خواني داشته باشد.
آيا شما جاي " نقد" را در ادبيات امروز خالي مي بينيد چه عاملي باعث اين خلا شده است؟
در حوزه شعر يعني شعر امروز نقد علمي يا بهتر بگويم نقد ذوقي اما پركشش براي مخاطب را رضا براهني با طلا درمس آغاز كرد و خشت اول اينگونه گذاشته شد، حاكميت ذوق و در كنار آن حب و بغض هاي آقاي براهني كه البته با دانش نسبي و قلم
|
پرجاذبه ايشان درهم آميخته بود ، سنگ پايه اي شد براي فعاليت هاي نقد ادبي و شعري كه به هر حال نمي توان از تاثير گذاري براهني بر منتقدين بعدي چشم پوشيد، درمجموع مي توان گفت: منتقد حرفه اي در حيطه ادبيات و بويژه در شعر در چند دهه اخير ، تعداد زيادي نداشته ايم شايد 4 - 5 نفر و ديگراني نيز كه در كنار شعر يا فعاليت ادبي ديگر به كار نقد شعر پرداخته اند افرادي معدود بوده اند كه در مجموع مي توان گفت اين كميت اندك نتوانسته است جا و جايگاه چشم گيري براي نقدي شعر و ادبيات معاصر را فراهم كند شايد عمده ترين دليل اين مشكل آن است كه نقد هنوز شغل محسوب نمي شود و زندگي منتقد از راه نوشتن تامين نمي شود به همين سبب ، نقد درسايه قرار مي گيرد و قلم منتقدين نمي تواند نقشي اساسي و چاره ساز درهدايت و شكوفايي جريان شعر معاصر داشته باشد.
موج هاي جديد در ادبيات ، اعم از " پست مدرن " ، " پيشرو"،" حركت " و... تا چه اندازه مي تواند در ادبيات ايجاد جريان كند و شعر ما را از ركودي كه بر آن حاكم است ، خارج نمايد ؟
هنر يعني خلاقيت يعني آنچه نبوده است و حالا اتفاق افتاده يا فردا بوجود خواهد آمد چيزي متفاوت شگفت و شكوهمند همانند شعرهاي نيما كه اتفاق افتاد يك رويداد جديد و متفاوت اما ريشه دار، ريشه در پيشينه ي پربار شعر هزار ساله فارسي همانند " زمستان " و " كتيبه " اخوان ، " هواي تازه " شاملو، " حجم سبز " ،" صداي پاي آب " و " مسافر " سهراب، " تولدي ديگر" فروغ ، " درد واره هاي " قيصرامين پور و ... همه ي اينها يعني شعرهاي متفاوت و روح نواز و روشنايي بخش ، اما از همان جنس ، از جنس شعرهزار ساله ي فارسي . به همين سبب نگران موج ها نباشيد، اگر از جنس دريا باشند مي مانند و اگر از سراب ، سر برداشته باشند ، خيلي زود درغروب آفتاب محو مي شوند.
نظر شما