ماندگاری نمایش هایی مانند "مصاحبه"، "مجلس نامه"، "لباسی برای میهمانی"، "خروس"، "شهادت قدم مطرب در طهران"، "فنز" و ... که تاکنون توسط خود او روی صحنه رفته، قابل انکار نیست.
نمایشنامه نویسی، دیالوگ نویسی و هوشمندی او در کارگردانی مثال زدنی و زبانزد است. اجتناب ناپذیر آنکه نمایش "عشقه" که در کارگردانی آن حبیب رضایی نیز رحمانیان را همراهی کرده و به مناسبت سال پیامبر اعظم (ص) روی صحنه رفته، با اقبال و استقبال عمومی تماشاگران تئاتر رو به رو شده است.
انصافا نمایش "عشقه" نقاط قوت و قابلیت های واضح و مبرهنی دارد، اما واقعیت این است که این نمایش در مقایسه با نمایش های پیشین رحمانیان وزنه ای نیست که بتوان آن را در ترازوی کارنامه وی جای داد و با سایر نمایش های گروه تئاتر پرچین سبک و سنگین کرد و از آن معدل کارآمد و قابل توجه به دست آورد. افزون بر این انتقادهایی نیز بر آن وارد است.
نخست آنکه "عشقه" از سیستم یا شیوه اجرایی نمایش ایرانی بهره جسته و این مهم به عنوان تمهید و تدبیر از سوی طراح و کارگردان نمایش هم از منظر کارکرد و هم از منظر رویکرد به این گونه یا شکل و شمایل ستودنی و قابل تقدیر است. خالق اثر از سویی تمامی آداب و رسوم و اصول و فنون نمایش ایرانی را از چارچوب و اسکلت ساختار گرفته تا خشت های محتوا با درایت و به درستی بنا نهاده شود. از سوی دیگر با نیت بازگشت به خویشتن خویش و با هدف احیاء و بازسازی یا بازنگری شیوه اجرایی نمایش ایرانی گامی به سوی ادغام و تلفیق این شیوه سنتی با کدها و المان های امروزی و مدرن برداشته و بدون تردید در این نیز موفق عمل کرده است.
شیوه اجرایی نمایش ایرانی از ظرافت ها و همچنین جذابیت های بی شماری برخوردار است که برخورد، استفاده و نحوه بکارگیری آن یا ضرورت استفاده از آن مبحثی است که مخالفان و موافقان عدیده ای را به خود مشغول ساخته و برای ارزیابی و بررسی مزایا و معایب آن شاهد سمینارهای متعددی در چند سال اخیر تحت عنوان آسیب شناسی تئاتر ملی نیز بوده ایم.
آنچه پیش از هر چیز دیگر نمایش "عشقه" را در این مسیر با چالش و پرسش رو به رو می سازد به زعم نگارنده ضرورت استفاده از این گونه نمایشی در طراحی و اجرای نمایش است. جایگاه این شکل و شیوه اجرایی قابل انکار نیست، اما چرایی آن بیش از چگونگی آن تامل و تعمق برانگیز است. به نظر می رسد کارگردان برای به اجرا درآوردن نمایش به دم دستی ترین تمهید و ترفند روی آورده است. زیرا در "عشقه" بازیگران و بازسازان حرف اول را می زنند، دست متن در نحوه روایت و بازگویی مفهوم و محتوا باز است و گروه موسیقی تمام افت و آفت های نمایش را پوشش می دهند.
به راستی نیز در اجرای نمایش "عشقه" چنین است؛ بازیگرانی که همگی از چهره های مستعد و کارآزموده عرصه تئاتر به شمار می روند، نه تنها امتیاز مثبتی را برای نمایش به ارمغان می آورند، بلکه سهم بسزایی در نمایش به عهده دارند و بار قابل ملاحظه ای از نمایش را به دوش می کشند. متن نمایش کوششی ستودنی است که صد البته متون جوششی رحمانیان از ارج و منزلت ویژه و جداگانه ای از متن "عشقه" برخوردارند. نگارش متون تاریخی و به خصوص متون دینی حساسیت و ظرافت های دوچندانی را طلب می کند که رحمانیان در نمایشنامه های اخیر خود از این آموزش سربلند و در نگارش متون اینچنینی موفق عمل کرده است.
زندگی پیامبر در دوران صدر اسلام و همچنین حوادث و رویدادهای آن دوران با استناد به امر پژوهش و به دنبال آن پرورش ظرفیت های نمایشی آن از قابلیت ها و ظرفیت های متعدد و دوچندانی برخوردار است که البته رحمانیان با برشی مقطعی آن هم با محوریت زن یکی از مسیرها یا تعدادی از مسیرهای فرعی آن دوران را انتخاب کرده و در این مهم نیز ایرادی بر وی وارد نیست. زیرا او و جهان بینی او این چنین مسیری را پسند می کنند و می پیمایند
کوتاه سخن آنکه موسیقی نمایش در راس مثلث سه ضلعی متن و بازیگران قرار گرفته که اگر چه از قوت و قابلیت های قابل توجه برخوردار است، اما مبحث ضرورت استفاده بیش از اندازه از آن منطقی به نظر نمی رسد. سعید ذهنی و همچنین سپیده ذهنی در مقام آهنگساز و ترانه سرای نمایش با استناد به اینکه کارگردان در پیروی از شیوه اجرایی نمایش ایرانی گوشه چشم ماهرانه و تعمدانه ای به مجالس شادی آور زنانه داشته، گام به گام با نمایش پیش می روند و در برخی موارد گوی سبقت را از نمایش می ربایند. ترانه ها و همخوانی های خلق شده لذت بخش و شنیدنی است، اما اهمیت دیدن نمایش اولویتی است که قابل انکار نیست.
با این همه تمام اضلاع نمایش در جای خود قدرتمند و پرپتانسیل است و تشخیص این قابلیت ها کار دشواری نیست، اما واقعیت این است که نمایش "عشقه" طراوت و تازگی خاصی دارد و قبای لایقی را برای قامت خود دوخته است. قبایی برازنده و تا حدودی با مد و اندازه.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
ایمان ذوقی
نظر شما