به گزارش خبرنگار مهر، محمدحسن قدیری ابیانه دارای دکترای مدیریت استراتژیک و سفیر اسبق ایران در مکزیک و استرالیا بوده است. «سبک اقتصادی و فرهنگی زندگی» و «زن در اسلام و غرب» برخی از آثار منتشر شده اوست. از او درباره اقتضائات کنونی مقاومت در ایران پرسیدهایم تا شاید با کمک او بر مسئله «کدام مقاومت؟ کدام رهایی؟» نور بیشتری بتابانیم.
این روزها در خصوص ضرورت مقاومت در برابر دشمنان بسیار صحبت میشود و به نوعی تکلیف ما در خصوص لزوم آن روشن است؛ اما کمتر در مورد اقتضائات کنونی این مقاومت و ویژگیهایی که باید داشته باشد، صحبت میشود. به نظر شما اقتضائات اخیر مقاومت در این دوران از یک منظر فرهنگی چیست؟
مقامات آمریکایی بارها اعلام کردهاند که مشکل آنها با ایران این است که رهبر انقلاب نقشه راه آنها را میشناسد. به زبان ساده یعنی دست آنها را خوانده و میداند دنبال چه اهدافی هستند. واقعیت این است که آمریکاییها چه در دولت ترامپ یا دولتهای گذشته به دنبال سقوط نظام جمهوری اسلامی، تجزیه ایران، تصاحب منابع نفت و گاز آن، محروم کردن مردم ایران از این ثروتهای خداداد و به بردگی کشیدن ملت ایران هستند. این موضوع را حتی شخصی مثل «اردشیر زاهدی» هم متوجه شده است. به همین دلیل اعلام کرده چون خواستار تمامیت ارضی ایران است هر چند بهنظام اسلامی اعتقاد ندارد، اما به خاطر حفظ یکپارچگی و تمامیت ایران دست از دشمنی با جمهوری اسلامی و تلاش برای سرنگونی آن برداشته است.
البته آمریکا در ظاهر عمق مواضع خود را بیان نمیکند. هرچند اخیراً ترامپ گفته ما ۳ موضوع را از ایران میخواهیم: اول اینکه ایران هرگز به دنبال غنیسازی اورانیوم و ساخت بمب هستهای نرود، دوم اینکه تمام مراکز نظامی و غیرنظامی ایران به روی بازرسیهای آنها باز باشد و سوم اینکه توان موشکی ایران نیز کنار گذاشته شود. ما حتی اگر اینها را بپذیریم، بعد خواهند گفت شما نباید از نهضتهای مقاومت حمایت کنید و باید حقوق بشر را آنطور که ما میخواهیم رعایت کنید و…. حقوق بشری که آنها میخواهند برای ما، حتی منطبق بر حقوق بشر غربی هم نیست. بلکه آنها به دنبال دشمنی با اسلام و ضوابط اسلامی هستند. بنابراین اگر ما اینها را هم بپذیریم، باز از نظر آنها کافی نیست. اینها واقعیاتی است که دشمن تلاش میکند با جنگ روانی و تبلیغات کاذب، این اهداف را پنهان کند و قدمبهقدم ملت ما را به عقبنشینی وادار نماید.
اگر ما بهجای شعار «مرگ بر آمریکا»، شعار «درود بر آمریکا» هم بدهیم، چیزی از دشمنی و زیادهخواهیهای آنها کم نمیشود. آنها میخواهند ما را بترسانند تا از ترس مرگ، خودکشی کنیم
ترامپ میگوید از اینکه ایرانیها «مرگ بر آمریکا» میگویند ما ناراضی هستیم، یعنی آمریکا ناراضی است. اما اگر ما بهجای شعار «مرگ بر آمریکا»، شعار «درود بر آمریکا» هم بدهیم، چیزی از دشمنی و زیادهخواهیهای آنها کم نمیشود. آنها میخواهند ما را بترسانند تا از ترس مرگ، خودکشی کنیم. این در حالی است که ما به ضعفهای آمریکا و قوت توان خود واقف هستیم. خوشبختانه آنها هم در بعد نظامی به قدرت ما و ضعف خودشان واقف هستند.
امروز میبینیم که آمریکا بیشتر از هر زمانی، مقابله با جمهوری اسلامی را به سمت و سوی اقتصاد برده و به نظر میرسد این امر اقتضائاتی را برای مقاومت ما ایجاب میکند. اینطور نیست؟
از نظر اقتصادی هم میبینیم که روزبهروز از اثرگذاری تحریمها کاسته میشود. بهنحویکه حتی بانک جهانی نیز گفته است در سال آینده قدرت تحریم آمریکا علیه ایران تخلیه میشود، یعنی به عبارتی بیاثر میشود. ساقط کردن پهپاد فوق پیشرفته آمریکا، آنها را متوجه توانمندیهایی از ایران کرد که تابهحال نمیدانستند. از نظر اقتصادی نیز هر چند تحریمها مشکلاتی را برای ما ایجاد کرده است، اما نمیتواند اسارتپذیری را بر ملت ما تحمیل کند.
بههرحال حرفم این است که مذاکره با آمریکا فایدهای ندارد، بلکه به ضرر ماست. ما قدرت بازدارندگی و پاسخگویی به هر تجاوزی از سوی هر قدرتی را داریم. راهی جز مقاومت در مقابل تحریمها، فشارها، تهدیدهای آمریکا و سایرین وجود ندارد.
بله، جنگ فعلی عمدتاً اقتصادی است. اما باید در نظر بگیرید که آمریکا قطعاً ضعیفتر از ۴۰ سال گذشته است، به نحوی که امروز سهماش در اقتصاد جهانی از ۴۰ درصد، به زیر ۱۵ درصد رسیده است. در عین حال ایران هم قطعاً قویتر از ۴۰ سال پیش است. جهان تکقطبی به سرعت در مسیر جهان چندقطبی پیش میرود و آمریکا اعتبار و هژمونی خود را از دست داده است به نحوی که مجله مشهور «فارن افرز» تصویر جلد مجله خود را به یک عقاب که سمبل آمریکا است، اختصاص داده که پرهایش در حال ریختن است؛ در این مجله صاحبنظران غربی مقالات متعددی به همین مناسبت چاپ کردهاند و دیگر نهفقط از افول هژمونی آمریکا، بلکه برخی از مرگ هژمونی آمریکا صحبت میکنند.
امروز میبینیم که کشورهایی که زمانی به عهدنامهها برای تحریم علیه ایران رأی داده بودند، امروز خود تحت تحریم آمریکا هستند و هر چه تعداد کشورهایی که تحریم میشوند، بیشتر شود، فشار از ایران کاسته خواهد شد. اخیراً پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به مطبوعات آمریکا گفته است که شما باید نظر آمریکا را در مورد همهچیز، از جمله در مورد سقوط پهپاد بپذیرید! این یعنی حتی رسانههای آمریکا نیز ادعای آمریکا را نمیپذیرند. امروز در سطح جهان مخالفت، بلکه دست انداختن ترامپ و سیاستهای آمریکا، معیار روشنفکری شده است و دیگر ابهتی برای آمریکا باقی نمانده است.
ما بیش از نیمی از پیچ تاریخی را پشت سر گذاشتهایم و انشاءالله نیمه دیگر را هم با موفقیت پشت سر خواهیم گذاشت
بنابراین ملت و مسئولین ایران باید یکپارچه حول محور ولایت بر این موضع قاطع رهبری که مذاکره نمیکنیم و مذاکره فایدهای ندارد، بایستند و آن را تکرار کنند. هر چند جنگ نخواهد شد، چون در صورت بروز جنگ، شکست آمریکا در جنگ با ایران قطعی است و این بر اساس تحلیل خود آمریکاییها است، ولی نیروهای مسلح ما باید آماده باشند و روزبهروز بر قدرت خود بیفزایند تا جنبه بازدارندگی همواره قویتر شود. ما بیش از نیمی از پیچ تاریخی را پشت سر گذاشتهایم و انشاءالله نیمه دیگر را هم با موفقیت پشت سر خواهیم گذاشت. قرآن میگوید در پی هر سختیای گشایش است و «ان مع العسر یسرا».
ما قصد داریم در پرونده «کدام مقاومت؟ کدام رهایی؟» بر اقتضائات مقاومت کنونی در داخل هم نگاهی داشته باشیم. چون اگر قرار باشد این مقاومت به نتیجه برسد قطعاً ما نیازمند یکسری از اقتضائات داخلی هستیم که عملاً مقاومت را به امری یکپارچه تبدیل کند؛ در غیر این صورت ممکن است هر چه که مسئولان درباره مقاومت میگویند در حد شعار و کلیشه جلوه کند و اثری نداشته باشد. بگذارید با مثالی این قضیه را روشن کنم؛ چند روز پیش خبری منتشر شد که فیش حقوقی مدیران صندوق بازنشستگی کشور را فاش میکرد
بله، منظورتان همان حقوقهای ۴۰ میلیون و… است.
دقیقاً. حالا با این شرایط اگر ما همیشه از مردم انتظار مقاومت داشته باشیم و مسئولان عملاً به تن به مقاومت و رویههای نابرابر در جامعه ایجاد شود و… عملاً قوه مقاومت در مردم تضعیف میشود، کما اینکه امروز در بخشی از جامعه این اتفاق رخ داده است. بخشی از جامعه امروز تصور میکنند که تاکید بر مقاومت از سوی برخی از مسئولان صرفاً یکسری شعار است که به ما تحمیل میشود تا عدهای از آقایان مسئول بتوانند شرایط مطلوبی را که در این دورهها برای خود ساختهاند، تداوم ببخشند. نمونه دیگر عدم سیاستگذاریهای راهگشا و حمایت جدی و عملی از تولید داخلی است که برای امر مقاومت کاملاً حیاتی است؛ دلیل این مسئله هم روشن است، برای بسیاری صاحب نفوذ و… وجود یک اقتصاد مصرفی و گرم بودن بازار واردات منفعتهای زیادی دارد و… در این شرایط اگر به مردم بگویید از تولید حمایت کنید یا کالا ایرانی مصرف کنید، بیشتر مسئلهای مضحک است که اثری نخواهد داشت. در این شرایط سوالم به طور مشخص این است که آیا از نظر شما مقاومت در داخل هم اقتضائاتی دارد یا نه؟
قطعاً همینطور است. اما میگویند «خودکرده را تدبیر نیست!» وقتی کسانی در انتخابات رأی میآورند که خانههای چند صد میلیاردی و ثروتهای چند هزار میلیاردی دارند، از نگاه آنها حقوق ۴۰ میلیونی رئیس صندوق بازنشستگی، رقمی محسوب نمیشود. این به خاطر بیتوجهی به هشدارهای حضرت امام (ره) است که فرمودند «مبادا لیبرالها و مرفهین بر کشور حاکم شوند». متأسفانه لیبرالترینها و مرفهترینها از طریق انتخابات وارد مصادر قدرت شدند.
البته نباید تسلیم این حرکات، مثل حقوق نجومی و… شد. دولت تا به حال حاضر نشده است از نجومی بگیران به قوه قضائیه شکایت کند. حتی حاضر به عزل این افراد نشده است که حقوق چند ده میلیونی دریافت کردهاند. اگر مدیری خطا کند و مجبور به عزل آن شوند، آن را جابهجا میکنند! مثل وزیر صنعت که به وزارت کار و رفاه اجتماعی رفت!
به هر حال، حرفم این است که باید در انتخابات مراقب بود و البته باید دولت را مورد مؤاخذه قرار داد. نکته اساسی این است که مملکت ما به ملت ما تعلق دارد، نه صرفاً به مسئولان. کشور ما به مردم و ملت ما تعلق دارد. خطای مسئولین هم مجوزی برای ما و مردم نیست که ما هم آن خطا را دنبال کنیم.
«خودکرده را تدبیر نیست!» وقتی کسانی در انتخابات رأی میآورند که خانههای چند صد میلیاردی و ثروتهای چند هزار میلیاردی دارند، از نگاه آنها حقوق ۴۰ میلیونی رئیس صندوق بازنشستگی، رقمی محسوب نمیشود
در حال حاضر مهمترین جنگ، جنگ اقتصادی است و در جنگ اقتصادی همه باید وارد عرصه و صحنه شوند. همه باید بهتر کار کنند. ساعت مفید کاری باید افزایش یابد. تعطیلات ایران که بیش از هر کشور دیگری است، باید کاهش یابد. تقویت وجدان و فرهنگ کاری، رعایت انضباط اقتصادی و اجتماعی، همت مضاعف، پرهیز از اسراف و رعایت الگوهای صحیح مصرف و خلاصه عمل همگان، نه فقط مسئولین یا فقط مردم، بلکه هم مسئولین و هم مردم به آنچه مقام معظم رهبری در عناوین مختلف شعار سوال تعیین کردند، کلید حل مسائل است. کافی است هر کس، خودش را مخاطب این پیام بداند. متأسفانه بسیاری فکر میکنند فقط مخاطب این پیام مسئولان هستند، در حالی که مخاطب این پیام تکتک مردم هستند. ضروری است که مردم هم در همه امور بهخصوص امر تولید و رعایت الگوهای صحیح مصرف، مشارکت کنند. هر جا این مشارکت عمومی بود پیروزی حاصل شد. مثل پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم شاه، پیروزی در جنگ و صحنههای دیگر. اما هر جا این مشارکت نبود، ما زیان کردیم.
شعارهای سال مقام معظم رهبری کلید پیروزی است. پیروزی قابل حصول است کما اینکه مثلاً در موشکسازی ما بیشترین تحریمها را داشتیم. اما به همت اشخاصی مانند شهید تهرانیمقدم و یارانش، در اوج تحریمها و درحالیکه در زمان جنگ موشک نداشتیم جواب موشک دهیم، به یک قدرت موشکی بزرگ تبدیل شویم. چراکه تهرانیمقدم معتقد بود فقط افراد ضعیف در حد امکانات کار میکنند!
نظر شما