۱۵ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳

همزمان با سراسر کشور؛

اجتماع شیرخوارگان حسینی در تبریز برگزار شد/فرصتی برای تجدید میثاق

اجتماع شیرخوارگان حسینی در تبریز برگزار شد/فرصتی برای تجدید میثاق

تبریز- اجتماع شیرخوارگان حسینی با حضور مادران و شیرخوارگان تبریزی در مصلی امام خمینی (ره) این شهر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، صبح امروز همزمان با سراسر کشور، مراسم شیرخوارگان حسینی با حضور چند ده هزار نفری مادران و شیرخوارگان تبریزی در مصلی امام خمینی (ره) تبریز آغاز شده و پذیرای مادران تبریزی و فرزندان شیرخوار به یاد حضرت علی اصغر (ع) وحماسه عاشورا بود.

طی این مراسم مادران تبریزی با تجدید میثاق با امام زمان (عج)، عهد خود را برای تربیت فرزندانی درخور انقلاب و شایسته برای خدمت به امام زمان خود اعلام کرده و همنوا با یکدیگر شعار " لبیک یا حسین" سر دادند.

حاج حسین یکتا، فعال فرهنگی و فرمانده قرارگاه جهادی امام رضا (ع) مهمان ویژه این مراسم بود که دقایقی به ایراد سخنرانی و بیان خاطراتی از جبهه های جنگ پرداخت.

کودکانی که گهواره نشین ظهور امام زمان (عج) هستند

وی در این مراسم با یادی از امام خمینی (ره) گفت: به ایشان در ۱۵ خرداد سال ۴۲ گفتند، حالا که شما می خواهید قیام کنید سربازان شما کجا هستند و ایشان در جواب گفتند سربازان من در گهواره ها هستند که همان کودکان شیرخواره در سال های پیروزی انقلاب و جبهه های جنگ تبدیل به جوانانی رشیده شده بودند.

یکتا ادامه داد: امروز نیز این کودکان شما، گهواره نشین های ظهور ارباب هستند.

وی با بیان خاطراتی از جبهه های جنگ و فداکاری بسیاری از جوانان کشور گفت: وقتی قرار شد عقب نشینی کنیم، پیرمرد و جوانی وسط میدان ایستاده بودند، گلوله ای آمد و از کنار پیرمرد رد شده اما به سر جوان برخورد کرده و سرش را قطع کرد، سر جوان به زمین افتاده و به طرف دشمن حرکت کرد، هر چقدر به پیرمرد گفتیم که همین حالا باید عقب نشینی کنیم، گوش نکرد و به طرف دشمن دویده و وسط راه، سر جوان را برداشته و کنار بدنش گذاشت.

یکتا ادامه داد: به پیرمرد گفتیم وقت کم و محدود است، سریع همراهمان بیا، پیرمرد گفت: چطور دلتان طاقت می آورد پدر را از بچه جدا کنید و تازه آن موقع بود که متوجه ماجرا شدیم.

امضایحکم شهادت با کم شدن تعلق مادران شهدا

فرمانده قرارگاه جهادی امام رضا (ع) همچنین با بیان خاطره ای از زبان مادر شهید معماریان گفت: شب آخر فرزندم گفت که مادر وقتی اهالی منزل خوابیدند به اتاقم بیا، رفتم و گفت که فردا صبح عازم جبهه است و از من درخواست کرد ساکش را خودم ببندم و گفت: مادر این آخرین اعزام و آخرین جبهه من است، این بار می روم و برنمی گردم.

وی ادامه داد: مادر شهید می گوید که فردا صبح خواستم کاسه آب را بپاشم اما دیدم دلم دارد دنبال فرزندم می رود با خودم گفتم دلت نباید دنبال مالی را که در راه خدا می دهی، برود. کاسه را دست همسایه دادم تا او پشت سر فرزندم آب بپاشد، سر کوچه که رسید رو به من گفت: مادر جان قدو بالای فرزند خود را ببین که تا قیامت من را نخواهی دید.

یکتا گفت: در جبهه ها، هر کجا که مادرها تعلقشان به فرزندشان کم می شد، حکم شهادت امضا میشد و در جبهه ها یک مسابقه ای بود بین مادرها و فرزندان؛ فرزندان از یک طرف طناب را به سوی شهادت می کشیدند و از سویی مادرها، فرزندان را به سمت خودشان و اینکه کدام حس غالب باشد، تعیین کننده بود.

وی با بیان خاطره ای از بمباران اهوار می گوید: مادری کودک شیرخواره اش را که در جریان بمباران زخمی شده بود، به بیمارستان صحرایی برده و پزشک نیز او را به اتاق عمل می برد اما در اتاق عمل شهید می شود زمانی که پزشک خبر شهادت را به مادر می دهد، مادر می گوید: خدا را شکر که بچه ام شیرش را خورده بود.

یکتا از مادران خواست، کودکان خود را به دست ائمه سپرده و برای عاقبت به خیری آنان دعا کنند و ادامه داد: شهید حسن باقری در کودکی به خاطر مریضی کم مانده بود که جان دهد اما مادرش او را نذر امام حسین (ع) کرده بود و معلوم است کودکی که نذر امام حسین (ع) شود، امثال حسن باقری ها خواهد بود.

کودکی که با عنایت ائمه (ع) زنده شد

وی با بیان خاطره ای دیگر گفت: خانم حامله بود، شوهر به زن گفت که امسال کربلا نرویم، تو حامله هستی و ممکن است برای کودک زیان داشته باشد اما زن قبول نمی کند. به کربلا که رسیدند حال زن بد شد، او را به بیمارستان بردند و پزشک گفت که بچه در شکمت مرده است. خانم به شوهر خود می گوید من را جلوی ضریح امام حسین (ع) بگذارید تا با آقا خلوت کنم، یک شکم سیر گریه کرده و در کنار ضریح خوابش می برد.

یکتا ادامه داد: زن بعدها می گوید یک خانمی را در خواب دیدیم که یک بچه زیبا به من داد، بعد از خواب که به دکتر رفتیم، دکتر گفت که کودکت زنده شده است. کودک بزرگ می شود و اسمش را می گذارند محمدابراهیم، محمدابراهیم همت. پس از شهادتش وقتی پیکر مطهرش را می آورند، مادر می گوید: حضرت زهرا (س)، فرزند من نیز همانند فرزند تو سرش بریده شده، او را تقدیم خودت می کنم.

وی با بیان اینکه ما در زیر سایه شهدا و با امنیت ایجاد شده توسط شهدا زندگی می کنیم، گفت: شما مادران زهرایی نیز، فرزندان خود را به امام حسین (ع) تقدیم کنید و به حضرت زهرا (س) بگویید که کودکانمان را برای امام زمانمان آماده می کنیم.

کد خبر 4712430

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha