به گزارش خبرنگار مهر، نمایشگاه «اگر اگزوتیک نه پس چه؟» با رویکردهای انتقادی در هنر معاصر ایران به کیوریتوری آریا اقبال و مهسا فرهادیکیا از ۱۸ آبان ماه مصادف با ۹ نوامبر به مدت یک ماه در building bridges art exchange واقع در شهر لس آنجلس آغاز به کار میکند.
فرح ابوالقاسم، غزاله بنی احمدی، افشین چیذری، آریا اقبال، فرزانه قدیانلو، پریسا قادری، فرهاد کلانتری، محمد خلیلی، مرتضی خسروی، رامیار منوچهرزاده، لاله معمار اردستانی، سمانه مطلبی، علی ناجیان، نسرین نجفی، نیکزاد نجومی، نازنین نوروزی، بهنام صدیقی، کلثوم صالحی، شایا شهرستانی، امید شلمانی، رزیتا شرف جهان، فروزان شیروانی و مریم طباطبایی هنرمندانی هستند که آثارشان در نمایشگاه به نمایش در میآید.
امید شلمانی یکی از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه به خبرنگار مهر گفت: نمایشگاه «اگر اگزوتیک نه پس چه؟» نمایشگاهی با رویکردی متفاوت به هنر ایرانی است که هدف آن نشان دادن هنر غیر اگزوتیک است. ۲۳ هنرمند با آثاری که خلق آنها منتج از دغدغه و اضطرار هنرمند و مواجهه آنها با حقیقت در جریان زندگی است و نه واقعیت، آثاری در رشته های هنرهای تجسمی خلق کرده اند.
وی تاکید کرد: این آثار بر آمده از پروپاگاندای خوش طعم برای مخاطب غربی و فضای مارکت هنر نیست، آثاری که قرار نیست تعریف سانتیمانتال یا احساساتگرایی از خاورمیانه یا ایران چنان زیست بومی بیولوژیک بدهند، بلکه خود زندگی را به معنی محض کلمه در نظر دارند.
بر این اساس، آریا اقبال و مهسا فرهادیکیا کیوریتورهای این نمایشگاه در متن استیتمنت نمایشگاه و بخشی از مقدمه بر کتاب نمایشگاه نوشتهاند: «ایدۀ گردآوری نمایشگاهی با عنوان «اگر اگزوتیک نه پس چه؟» رویکردهای انتقادی در هنر معاصر ایران، زمانی شکل گرفت که بازار بین المللی هنر به طور کل و بازارهای غربی به طور خاص، آکنده از آثاری است که میکوشند، تصاویری پیشبینی پذیر و مبتنی بر پندارههای قالبی از زیستِ قومی، هویتی و دغدغههای سیاسی- اجتماعی هنرمندان کشورهای منتسب به منطقه خاورمیانه را به نمایش بگذارند. از حدود دو دهه پیش با شکلگیری بازارهای نوظهور، برندهای تازهای هم چون «هنر معاصر خاورمیانه» پا به عرصه ظهور گذاشتند. این عناوین کلی و غیر دقیق، تفاوت و تکثر عمیق تاریخ، فرهنگ و هنر کشورهای این منطقه را به نفع شکل گیری مفهومی یکپارچه و یکدست و مناسب برای تئوری پردازی و مصرف بازار تقلیل دادهاند. مضامین و نمادهای وابسته به این هنر نیز معمولاً ویترینی هستند برای نمایش پیش فرضهای رایج راجع به منطقه: ازدرگیر شدن با موضوعات سیاسی، اجتماعی در قالبهای شعاری و باسمه ای (جریانهایی همچون نوپاپ) گرفته تا تزریق المان های اورینتالیستی به دل اثر و خلق فضاهای اگزوتیک مبتنی بر تقابلهای دوتایی همچون شرق و غرب، سنت و مدرنیت و گذشته و آینده.
کشور ایران، یکی از کشورهایی است که به سبب مختصات جغرافیایی و فراز و نشیبهای اجتماعی- سیاسی که در چند دهه اخیر و بعد از انقلاب اسلامی شاهدش بوده، بستر مناسبی برای شکل گیری این نوع هنر بوده است. باز شدن فضای داخلی و امکان فعالیتهای بیشتر هنرمندان و به خصوص جوانان در دو دهه اخیر و باز شدن درها به سمت بازارهای نوظهور منطقه و امکان حضور بیشتر در فضاهای بین المللی، تاثیر شگرفی بر شکل گیری نوعی از هنر داشت. هنر نواورینتالیستی با نگاه به «خود از دریچۀ دید دیگری» یا مخاطب غربی، خواسته یا ناخواسته از مسیر اصلیش فاصله گرفت. از سوی دیگر فرافکنی پندارههای دیرین اورینتالیستی مخاطب غربی نسبت به خطه خاورمیانه به عنوان منطقهای کهن و کنجکاوی معاصر آنها نسبت به تنشهای سیاسی- اجتماعی و معضلات حقوق بشری این منطقه در عصر حاضر از سوی دیگر، آنان را چشم انتظار مواجهه با آثاری کرد که به صراحت جوابهای ساده و سریع الهضمی نسبت به پرسشهای آنان نسبت به «واقعیت وضعیت زیسته» مردمان این بدهد (واقعیتهایی که با با افزایش بدبینیها نسبت به نحوه کارکرد رسانههای غربی، بازنمایی آن اکنون بر دوش هنر دیده میشد) و هم زمان حتیالامکان از المانهای خوشنما و اگزوتیک به عنوان عامل تمایز میان خود و دیگری و ارضای فانتزیهای اورینتالیستی بیبهره نباشند. در این میان شبکهای از سایر عوامل از جمله نمایشگاه گردانان، منتقدان و نظریه پردازان نیز نقش مهمی در شکل دادن به گفتمانی ایفا کردند که این جریان را به عنوان نماینده اصلی هنر کشور معرفی می کرد.
در برابر چنین پس زمینهای است که نمایشگاه حاضر کوشیده است تا به گردآوری گرایشهای هنری و به تبع آن آثاری بپردازد که همچنان که نسبت معناداری با وضعیت موجود برقرار میکنند از افتادن به دام بازنماییهای پیش بینی پذیر و کلیشهای پرهیز میکنند. قطعاً نحوه انتخاب و کنار هم قرار گرفتن آثار این نمایشگاه صرفاً تنها یکی از راههای ممکن و متنوعِ نگریستن به پدیده متکثر و گسترده هنر معاصر کشوری هم چون ایران است و بر خلاف جریانهای بازار محور، ادعایی مبتنی بر ارائه تصویری جامع و کامل و بازنمایی یک به یک روند جاری این هنر را ندارد.
آنچه اما نمایشگاه پیش رو مدعی آن است، ارائه چهرهای واقعبینانهتر از هنری است که تاثیر محدودیتهای اقتصادی و سیاسی بر آن تاثیری پیچیده، فردی و تا حدی بسیار تجربی است. از این رو عمده آثاری که در این نمایشگاه ارائه شده، دارای وجهی خارج از مرکز، تجربی و برآمده از محدودیتهای واقعی هستند که به لحاظ متریال، ابعاد و نحوه نمایش بر آنها مترتب بوده است. گفتگوی میان این آثار با وضعیت زیسته هنرمندان، گفتگویی درونی و در هم تنیده است که گاه کار ماده هنری را از خود متاثر کرده و گاه به شکلگیری فضایی آخرالزمانی و منزوی انجامیده بدون این به مضامین از پیش متعین و پیشبینی پذیر یا بازنماییهای شعارگون و سطحی تن داده باشد.
این نمایشگاه تلاشی برای بازنمایی چهرهای نه چندان جاهطلبانه اما واقعبینانه از هنر معاصر ایران در ارتباط با زمینههای اجتماعی اش است. در هر بخش یکی از وجوه زیستی معاصر جامعۀ ایرانی که وجهی معنادار و تعیینکننده به شمار میرفت انتخاب شده است و به این ترتیب نمایشگاه حول چهار فضای اصلی شکل میگیرد: بدن: از مقاومت تا تغییر فرم، خاطره: از شخصی تا جمعی، حوزههای عمومی و فضاهای داخلی خصوصی.»
نظر شما