به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در محفل انس با قرآن کریم در نخستین روز ماه مبارک رمضان، که امسال به دلیل کرونا به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد، به بحث قواعد قرآن برای زندگی انسان و ضرورت استخراج آن توسط محققان و پژوهشگران پرداختند.
و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده سیزدهم: مراتب اندیشه
در بررسی و مطالعه پدیدهها به ویژه اگر چندوجهی و پیچیده باشند اندیشه دارای مراتب زیر است:
۱. نگرش نقطهای: در این نوع اندیشه، انسان بر موضوعی خاص از یک زاویه مینگرد و به جوانب دیگر و عمق آن توجهی ندارد، مثل اینکه درباره علت گرانی فقط روی کمبود کالا تمرکز کنیم.
۲. نگرش خطی: بدین معنا که طیفی از عوامل همراستا را ببینیم و سایر عوامل را مورد غفلت قرار دهیم، مثل اینکه در بزهکاری یک فرد تنها سلسله عوامل محیطی را در نظر گیریم و عوامل و انگیزههای درونی و روانی را نبینیم.
۳. نگرش سطحی: یعنی نگاه به ظواهر و غفلت از عوامل پنهان و عمیق.
۴. نگرش حجمی (عمقی و لایهای): نظر کردن در پدیدهها از همه سو و توجه به ظاهر و باطن و لایههای متعدد حقیقت، که این بهترین روال اندیشه در موضوعات تربیتی اخلاقی و اجتماعی و دینی است؛ به خصوص با اولویتی که قرآن به بصیرت و تعقل و تدبر میدهد و اساساً تبیین آیات را با هدف وادار کردن انسان به اندیشه چندبعدی میداند. قرآن اولاً نعمتها را به ظاهری و باطنی تقسیم میکند؛ «وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً» (لقمان/۲۰) و خدا ظاهر و باطن است؛ «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» (حدید / ۳) و هم اینکه بُعد ظاهر و آثار خدا را باید شناخت و هم بعد باطنیاش را، و این همان نگرش لایهای قرآن را نشان میدهد. نمونه دیگر نگرش قرآن به نفاق و لایههای فکری و اخلاقی منافقان است که توجه به همه جوانب عقیدتی و رفتاری آنها را ثابت میکند، یا وقتی برخوردهای اهل کتاب را ارزیابی میکند لایهای مینگرد و همان گونه که به موضع اعتقادی آنان در نپذیرفتن کتاب و پیامبر خاتم (ص) حمله میکند، از رفتار درست آنان در امانتداری و رعایت حق همنوعان تمجید میکند: و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده باشی (آل عمران / ۷۵).
و در مراتب علم و اطمینان و یقین: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَی قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَی وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی» (بقره/۲۶۰) و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.»
همچنین قرآن در ارائه مفاهیم نوین خود، مراتب آنها را تفکیک میکند و شناخت و التزام دقیق میطلبد، از جمله در اسلام و ایمان: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا» (عربهای بادیهنشین گفتند: «ایمان آوردهایم» بگو: «شما ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!) ودر آیات دیگر، سطوح مختلفی در عقیده و عمل را مورد ارزیابی قرار میدهد، و مؤمنین و موقنین و متقین و … را جداگانه معرفی میکند.
پیامبر (ص) نیز در خصوص رعایت مراتب عقول و اندیشهها میفرماید: «إنَّا مَعَاشِرَ الانْبِیآءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکلِّمَ النَّاسَ عَلَی قَدْرِ عُقُولِهِمْ» (کلینی، ۱۳۶۳، ج ۸، ص ۲۶۸)؛ ما جامعه پیامبران، مأموریت داریم که با مردم به قدر عقلشان سخن بگوییم. در روایاتی این لایههای ایمانی برجستهتر شده ودر حدیث معروفِ «إنّ قوماً عبدواللهَ رغبةً…» انواع و مراتب پرستش ترسیم شده است.
۵. نگرش فرا حجمی (همراه با خلاقیت و تخیل): این روش را معمولاً در ادبیات و مقوله هنر و به عنوان روشی در تربیت ابعاد روحی و روانی انسان و تقویت توانایی حل مسأله به کار میبرند. شاید بتوان در نگرش قرآنی نیز مواردی از این مرتبه اندیشه را یافت، اما بی شک نگرش غالب در گفتمان قرآن، همان نگرش لایهای و ژرف نگرانه به قضایا و اعمال بصیرت و حکمت است.
نظر شما