۱۸ تیر ۱۴۰۳، ۱۹:۰۶

چلّه شعور در تکیه «مجله مهر»؛ /۲

تو همان قاتل تمام عیار نیستی؟

تو همان قاتل تمام عیار نیستی؟

یکی از نامه‌هایی که معاویه با زبان آلوده به تهدید، خطاب به امام حسین نوشت باعث شد پاسخی برنده دریافت کند؛ پاسخی که در آن امام با سوال‌های مکرر قتل‌های شرم‌آور معاویه را به او یادآوری کردند.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: ساعتی دیگر مردم در هیأت‌ها برای عزاداری در سومین شب محرم زانو به زانو کنار هم می‌نشینند. شاید برخی هنوز بر این گمان باشند که اگر هر شب را به یکی از شهدای عاشورا نسبت داده‌اند، یعنی ایشان در همان تاریخ به شهادت رسیده است؛ این در صورتی است که این نام‌گذاری‌ها فقط یک قرارداد است و زمان شهادت آنها به صبح عاشورا تا غروب آن روز برمی‌گردد.

در دومین قرار از «چلّه شعور حسینی» که از آغاز محرم در «مجله مهر» منتشر می‌شود، این‌بار یکی از نامه‌هایی که میان معاویه و حسین‌بن علی (ع) رد و بدل شده بود را مرور می‌کنیم. این نامه در کتاب «حکمت‌نامه امام حسین» از آثار غنی و درخشان مرحوم «آیت‌الله محمدی ری‌شهری» آمده است؛ کتابی که آن مرحوم به عنوان یکی از حدیث‌شناسان برجسته جمع‌آوری کرد و به یادگار گذاشت.

ابتدای متن زیر، نامه‌ای از معاویه به امام حسین را می‌خوانید که ایشان را با زبانی آلوده به تهدید خطاب می‌کند. اما بعد از آن پاسخ امام حسین (ع) است که بسیار خواندنی است؛ پاسخی که چهره قدرت‌مند و درایت کلام ایشان را به تصویر می‌کشد. این می‌تواند تلاشی برای آن باشد که در کنار صفحه جنگ واقعه عاشورا، چند برگی از تاریخ شیعه را ورق بزنیم.

متن نامه حرف به حرف به نقل از کتاب «حکمت‌نامه امام حسین» اینجا آورده شده و صرفاً در میان خطوط و قبل از متن نامه، عبارات و میان‌تیترهایی برای تفکیک موضوعات و جملات از زبان خبرنگار نوشته می‌شود.

در این کتاب مرحوم ری شهری به نقل از انساب الأشراف آورده است:

ای حسین! گمان نمی‌برم آنچه مردم برای پدرت نکردند برای تو بکنند!

معاویه به امام حسین نوشت: «اما بعد، خبر کارهایی از تو به من داده شده که آنها را از تو بعید می‌دانم. اگر آن خبرها درست باشد، با تو بر آنها موافقت نمی‌کنم. به جانم سوگند کسی که به پیمان خود و عهد و میثاق الهی وفا کند، سزاوار وفاست؛ و اگر آنها درست نباشند تو در میان مردم بیش‌ترین سهم را از این داری و به بهره خود می‌آغازی و به عهد خدا وفا می‌کنی. مرا به قطع پیوند و بدی با خود، وادار مکن.»

معاویه سپس با کلامی آلوده به تهدید می‌نویسد: «اگر مرا انکار کنی انکارت می‌کنم و اگر به من نیرنگ بزنی، به تو نیرنگ می‌زنم.»

او سپس امام را که معصوم و آگاه از حقایق گذشته و آینده بودند هشدار می‌دهد: «از شکستن اجتماع این امت و بازگرداندن آنها به فتنه بپرهیز، تو مردم را تجربه کرده و آزموده‌ای و پدرت از تو برتر بود و نظر کسانی که به تو پناه می‌آورند، بر او گرد آمده بود و گمان نمی‌برم آنچه برای پدرت نکردند برای تو بکنند. پس به فکر خود و دینت باش و کسانی که یقین ندارند تو را سبک نشمارند.»

ای معاویه! تو همان قاتل تمام عیاری…

امام حسین در پاسخ معاویه نوشت: «اما بعد، نامه‌ات به من رسید. نوشته بودی کارهایی از من به تو رسیده که دوست نداری [گفته باشم] و اگر درست باشد، با من بر آنها موافقت نمی‌کنی. جز خدا به نیکی‌ها ره نمی‌نماید و به آنها موفق نمی‌دارد. اما سخن چینی انجام شده برای تو را چاپلوسان سخن‌چینِ تفرقه‌افکنِ میان جماعت کرده‌اند. من، سرِ جنگ و مخالفت با تو را ندارم. سوگند به خدا، آن را وا نهاده‌ام و من از این وا نهادن از خدا می‌ترسم و گمان نمی‌کنم خداوند از اینکه دشمنی با تو را کنار گذاشته‌ام و درباره تو و دوستان متجاوز ملحدت که حزب ظالمان و دار و دسته شیطان اند، در برابر خدا عذری جز آنچه خود بپذیرد، ندارم.»

امام در ادامه این نامه آورده‌اند: «آیا تو حجر بن عدی و یارانش را به ستم و تجاوز نکشتی؟ آنان که نمازگزار و عابد بودند و ستم را زشت و بدعت‌ها را دهشتناک می‌شمردند و از سرزنش هیچ سرزنش‌گری در راه خدا نمی‌ترسیدند. این قتل را پس از امان دادن به آنها، با همه وثیقه‌ها و سوگندهای غلیظ و شدید، انجام دادی. آیا تو قاتل عمرو بن حمق، صحابی پیامبر خدا نیستی که عبادت، فرسوده‌اش کرده و رنگش را زرد و بدنش را لاغر نموده بود؟ … تو سنت پیامبر خدا را وا نهادی و به عمد با فرمان او مخالفت کردی و از سر تکذیب هوس خود را دنبال کردی بی آنکه رهنمودی از جانب خدا داشته باشی.»

ای معاویه! تو همانی که گفتی هر کس بر اندیشه علی بود را بکُشند!

سیدالشهدا در پاسخ به معاویه اینطور نوشته‌اند: «سپس زیاد را بر کوفه و بصره مسلّط کردی تا دستان مسلمانان را قطع کند و چشمان آنان را با میله داغ بَرکَنَد و به شاخه‌های نخل بیاویزد. گویی تو از امت نیستی و او هم از تو نیست که پیامبر خدا فرمود: هر کس بیگانه‌ای را جز خاندان قومی حساب کند که نسبش آن نیست، ملعون است! آیا تو همان نیستی که [زیاد] ابن سمیه به تو نوشت: حَضْرَمیان بر دین علی هستند و تو به او نوشتی هر کس را که بر دین علی و ا