به گزارش خبرگزاري "مهر" بخش دوم اين گزارش بدين شرح است :
فعاليت هاي مورد تائيد قرار گرفته
A. تبديل اورانيوم
A.1 تاسيسات تبديل اورانيوم
1.از زمان صدور گزارش محمد البرادعي در ماه مارس 2004 ، آژانس توانسته است يك وارسي اطلاعاتي طرح كامل (DIV) در UCF انجام دهد. در زمينه اين فعاليت در آوريل 2004 ايران به آژانس اطلاع داد كه خط توليد UF6 در UCF براي تست گرم در هفته هاي آينده آماده خواهد بود .
2. همانگونه كه درگزارش قبلي مدير كل (GOV/2004/11 پاراگراف 14 ) اشاره شده بود بر اساس مطالعه مقدماتي طرحها و گزارشهاي تكنيكي UCF متخصصان تبديل آژانس به يك نتيجه مقدماتي رسيدند كه نشان مي دهد UCF اساسا بر اساس اين طرحها و گزارشها ساخته مي شد همانطور كه پيش ازاين ايران بيان كرده بود. به هر حال همانگونه كه در GOV/2004/11 اشاره شد مقايسه بيشتر اسناد با اجزاي UCF براي تاييد اين نتيجه لازم است .
3. در روزهاي بين 24 آوريل تا 5 مي 2004 در جريان بازديد از ايران توسط متخصصان تبديل آژانس ، آژانس يك بررسي مفصل در مورد مجموعه اي از اسناد كه گفته شده است در اوايل دهه 90 توسط تامين كنندگان خارجي به ايران داده شده است را انجام داد . هدف از اين بررسي دسترسي بيشتر به اعتبار بيانيه ايران در اين مورد كه كارخانه UCF اساسا بر اساس آن اسناد ساخته شده ، بود و نه بر اساس تستهاي نيمه گستره . آژانس توانست آنچه را كه در اسناد يافت شده بود با عملياتها وتاسيسات حقيقي مقايسه كند .
4. براساس بررسي اسناد و واحدهاي نصب شده ، متخصصان آژانس نتيجه گرفتند كه اين سند اساس تكنيكي طرح UCF بود اما دو استثنا وجود داشت : پروسه خالص سازي غليظ كاني اورانيوم و پروسه توليد فلز اورانيوم .
5. اساس تغيير پروسه هاي خالص سازي از ستلرهاي مخلوط به ستونهاي ارتعاش در جريان بحثها با عوامل فني و از طريق بررسي سطح پايين در TNRC شفاف سازي شد . همانگونه كه توسط مقامات ايراني توصيف شده بود ، تستهاي مقدماتي با استفاده از تجهيزات ستون شيشه اي انجام شد و به دنبال آن با استفاده از سيستم ستون فلزي به اين امر اقدام شد . به گفته اين مقامات پس از اين تستها يك ستون ارتعاش كامل و سرما در TNRCساخته شد . بيان شده بود كه اين ستون ارتعاش هم اكنون در UCF نصب شده است . در رابطه با پروسه توليد فلز آلومينيوم ، متخصصان آژانس اشاره كردند كه پروسه اي كه در اسناد خارجي توصيف شده بود از لحاظ تكنيكي و مكانيكي پيچيده بود و سخت تر از پروسه اي است كه ايران با موفقيت در TNRC تست كرده بود . در پرتو اين موضوع ، متخصصان توضيح ايران مبني بر اينكه اين كشور تكنيكهاي خود را براي UCF در نظر گرفته بود را پذيرفتند .
6. در 15 مارس 2004 ، ايران به آژانس اطلاع داد كه تستهاي گرم پروسه تلخيص UOC در UCF از همان روز آغاز شده است . اين پروسه شامل تبديل UOC به تريكربونات اورانيل آمونيوم از طريق تلخيص و شتاب است .
در روز 29 مارس 2004 ، ايران به آژانس اطلاع داد كه تستهاي عملي تبديل در AUTC ابتدا به UO2 و سپس به UF4 در چند روز آينده آغاز خواهد شد . محصول نهايي پروسه UF4 HSJ كه براي فلوردار كردن در سطح UF6 مناسب است .
در يادداشتي در تاريخ 29 آوريل 2004 ، ايران به آژانس اطلاع داد كه به دنبال تستهاي گرم موفق كه در بالا اشاره شد ، تستهاي گرم در خط توليد UF6 از روز 6 مي 2004 آغاز خواهد شد .
7. در روز اول مي 2004 ايران قصد خود را براي انجام تستهاي گرم تاييد كرد و بيان كرد كه ايران چنين فعاليتهايي را به عنوان تست مي داند و نه توليد UF6 . در روز 7 مي 2004 آژانس به ايران نامه اي نوشت و به اين كشور اطلاع داد كه با توجه به حجم مواد هسته اي مورد استفاده ( كه با موجودي كنوني UF6 در حدود 100 كيلوگرم است . ) تست گرم UCF با گاز UF6 به طور تكنيكي به منزله توليد مواد مغذي براي پروسه هاي غني سازي به شمار مي آيد ( رجوع شود به پاراگرافهاي 60 و 61 در مورد تعليق ) تا روز 21 مي 2004 ايران تستهاي گرم توليد UF6 را آغاز كرده بود .
8. آژانس موجودي كاني اورانيوم تغليظ شده در UCF ، كميت UF6 و اجزاي اورانيومي واسطه و زباله هايي كه از زمان آغاز به كار خط و تبديل UOC به UF4 بوجود آمده بود را بررسي كرده است آژانس هم اكنون در حال برآورد نتايج اين بررسي است .
9.ايران موافقت كرده است كه از سياست تجديد نظر شده آژانس براي كارخانه هاي تبديل اورانيم طبيعي كه اجازه اجراي تضمين هاي موثرتري را در چنين تاسيساتي خواهد داد پيروي كند.
A-2 آزمايشات و تستها
10. در جريان ماموريت آوريل - مي 2004 متخصصان تبديل آژانس ، بحثهاي تكميلي در زمينه تستها و آزمايشهاي تبديل ايران كه پيش از اين توسط اين كشور توصيف شده بود براي تاييد بيانيه ايران در مورد اين فعاليت براي تاييد بيانيه ايران در مورد اين فعاليت صورت گرفت ( رجوع شود به GOV پاراگراف 16 ) آژانس توجه دارد كه سوابق همزمان آزمايشها ( يادداشت ها و رخدادنامه ها ) به تاييد بيانات ايران در زمينه ميزان مواد هسته اي كه توليد شده بود و يا به عنوان زباله دور ريخته شده بود ، كمك مي كند .
11. كاربر JHL توصيف و بيان همه مواد هسته اي موجود در JHL را كامل كرد بنابراين نمودارهاي جاري مواد هسته اي مورد استفاده در آزمايشهاي انتقال توانست تكميل شود . همه گزارشهاي تغيير نوآوري تصحيح شدند و به آژانس ارائه شدند . به غير از تحليلهاي ناخالصي ، كه هنوز در حال ارزيابي است ، نتايج بررسي آژانس مطابق با سطوح فعاليت و كميتهاي مواد هسته اي بيان شده توسط ايران به آژانس است .
12. در JHL بازرسان آژانس همچنين در مورد جزئيات بيشتر درمورد توليد فلز اورانيوم براي آزمايشهاي AVLIS با مقامات ايراني بحث كردند. آژانس توانست نمونه هايي از فلز اورانيوم بردارد كه اين نمونه ها هم اكنون به بررسي نياز دارند .
B
. آزمايشهاي بازفرآروي و تابش دهيB.1 جداسازي پلوتونيوم
13. همانگونه كه در گزارش مديركل به جلسه ماه مارس شورا (GOV/2004 پاراگراف 21 ) آمده است ايران اهداف UO2 تحليل يافته را تابش دهي كرده است و مقداري از آنها را در جعبه هاي پوشش محافظ فرآوري كرده است . مطابق با ادعاي ايران 7 كيلوگرم UO2 تابش دهي شد كه سه كيلوگرم از آن متعاقبا براي جداسازي پلوتونيوم فرآوري شد و 4 كيلوگرم باقي مانده در كانتينرهايي در سايت TNRCدفن شد . ايران تخمين زد كه مقدار ابتدايي پلوتونيوم در محلول تقريبا 200 ميلي گرم بود . بر اساس محاسبات آژانس مقدار پلوتونيوم بايد بيشتر بوده باشد .
14. همانگونه كه در گزارش قبلي اشاره شده بود ، جعبه هاي پوشش و تجهيزات همچنين پلوتونيوم جداسازي شده براي نمونه برداري در نوامبر و دسامبر 2003 به آژانس داده شد . تا گزارش قبلي ، نتايج تحليلي حاضر شده است و ايران اطلاعات تكميلي در مورد آزمايشها به همراه سوابق مفصل آزمايشهاي موفق را به آژانس داد.
15 . براساس اطلاعات موجود ، آژانس نتيجه گرفته است كه ميزان پولوتونيوم بيان شده توسط ايران كمتر از حد واقعي بيان شده بود . به هرحال ، مقداري كه توليد شده بود فقط در سطح ميلي گرم باقي مي ماند . آژانس همچنين نتيجه گرفت كه نتايج تحليل نشان داد كه منابع پلوتونيوم به جز آنهايي كه در بطري انحلال (solution battle) تشخيص داده شد مقداري از پلوتونيوم ، يك فراواني پلوتونيوم 240 (PU240) متفاوت از آنچه كه در بطريهاي انحلال يافت شدند ، دارند : طول عمر پلوتونيوم در بطري هاي انحلال به نظر مي رسد از 12 تا 16 سال ذكر شده كمتر باشد . تحليلها احتمال وجود اورانيوم طبيعي تابشي جزئي را نشان داد و وجود مقادير ميلي گرمي از پلوتونيوم ظاهرا با مقادير نسبتا زياد آمريسيوم 241 (AM-241 ) جداسازي شده و توضيح داده نشده كه در جعبه پوشش پيدا شد ، متناقض است . اين يافته ها با ايران به بحث گذارده شد .
16. مقامات ايراني اعتراف كردند كه تخمينهاي تئوري آنها از توليد پلوتونيوم كم بوده است . به هر حال آنها ادعا كردند كه 200 ميلي گرم از پلوتونيوم جداسازي شده ذكر شده ميزان حقيقي بود كه با موفقيت جداسازي شده بود YIS به شدت پايين آن به دليل تاثير بسيار پايين جداسازي بود . مقامات ايراني اطلاعات تصحيح شده اي در مورد آزمايشهاي تابش دهي و بازپروري تهيه كردند كه از يكي از منابع پلوتونيوم را نشان مي داد . دررابطه با طول عمر پلوتونيوم ، مقامات ايراني بارديگر بر اظهارات خود مبني بر اينكه آزمايشها در سال 1993 تكميل شده بودند ، تاكيد كردند و پذيرفتند كه تحليلهاي خود را در مورد نمونه هاي حل شده پلوتونيوم تكرار كنند تا به نتايج دقيقتري برسند . آنها همچنين پيشنهاد كردند كه اورانيوم طبيعي با تابش جزئي احتمالا به دليل آزمايشهاي توليد I-131 ( كه در سال 2003 به آژانس گزارش داده شد ) است در اين آزمايشها چنين ماده اي استفاده شد . بالاخره ، در پاسخ به بازرسيهاي آژانس ، مقامات ايراني اظهار داشتند اين كار در جعبه پوشش (Glove) انجام شد و شامل AM241 جداشده بود كه اين موضوع دليل وجود AM-241 را در جعبه پوشش توجيه مي كرد .
B.2 توليد پلونيوم 210
17 . آژانس همچنين به پيگيري توضيحات ارائه شده توسط مقامات ايراني در مورد اهداف تابش نمونه هاي فلزي بيسموت كه در TRR در سالهاي 1989 تا 1993 صورت گرفت(GOV/2004/11 پاراگراف 28 31 ) ادامه داد . همانگونه كه در GOV/2004/11 آمده است اگرچه بيسموت يك ماده هسته اي نيست كه تحت توافقنامه ضمانتها نياز به توضيح داشته باشد ، اما تابش دهي آن براي آژانس مهم است چراكه به توليد پلونيوم 210 و يك آلفاي راديواكتويته كه راديو ايزوتوپ متصاعد مي كند و نه تنها براي كاربردهاي غير نظامي استفاده مي شود ، (از جمله ژنراتورهاي راديو ايزوتوپي درحقيقت باتريهاي هسته اي ) بلكه به همراه بريليوم براي كاربردهاي نظامي نيز استفاده مي شود (از جمله به عنوان توليد كننده نوترون در برخي از طرحهاي تسليحات هسته اي ) منجر مي شود .
18 . در پاسخ به درخواستهاي آژانس ايران در ماه نوامبر 2003 به آژانس اطلاع داد كه تابش دهي بيسموت بخشي از يك بررسي درست براي توليد و استفاده از پلونيوم 210 در در RTG ها مي باشد در جريان بحثهاي متعاقب در ماه فوريه 2004 مقامات ايراني گفتند آزمايشها همچنين بخشي از يك بررسي در مورد منابع نوترون بودند اما از آنجايي كه سوابق باقي مانده كمي مربوط به پروژه بود ايران قادر به تهيه مداركي براي اثبات هدف خود نيست . به هرحال ايران به آژانس سندي داد كه كاربردهاي اين پروژه را تاييد مي كرد . در آخرين جلسه در 21 مي 2004 مقامات ايراني به ادعاهاي خود مبني بر اينكه هدف از تابش دهي بيسموت توليد 1لوتونيوم 210 خالص در درجه آزمايشگاهي بود ادامه دادند . و اشاره كردند در صورتيكه توليد و استخراج پلونيوم موفقيت آميز بود ، مي توانست در باتريهاي گرمايي راديوايزوتوپي استفاده شوند همانگونه كه دركاربرد SNAP-3 مطرح شد ( يك منبع قدرت توسع يافته آمريكايي براي استفاده در تحقيقات فضايي).
به نظر كار شناسان اين آژانس توضيحات ارائه شده از سوي ايران به اندازه كافي به جزئيات نپرداخته است و كاملا ناكافي است .
19. برداشت آژانس اين است كه ارائه يك پيشنهاد با توجيهات مناسب عرف استاندارد محسوب مي شود و به عنوان بخشي از روند مورد تاييد براي چنين طرحهايي در TNRC به شمار مي رود از اين نظر آژانس از ايران خواست كه تلاشهاي خود را با توجه به قراردادن پيشنهادات با جزئيات بيشتر يا گزارشاتي در رابطه با تاييد داخلي طرح Po-210 با زنويسي كند .
20. اين آژانس براي كامل كردن اين موضوعات به طور مناسب ادامه خواهد داد .
C - غني سازي اورانيم :
C-1 غني سازي سانتريفوژ گازي
21- تعدادي مسائلي باقي مانده با توجه به استفاده 1.9 كيلوگرم از UF6 در دو كپسول كوچك كه توسط ايران از در سال 1991 وارد شد وجود دارد . ايران خبر داد كه در آزمايشات سانتريفوژ در كارگاه شركت كالاي الكتريك از اين مواد استفاده شده است .موضوعاتي كه بايد بيشتر به آن پرداخته شود شامل موارد زير مي گردد :
- توضيحات پيرامون آلودگي به UF6 كه زير سقف ساختمان TRR كه اين مواد در آن نگهداري مي شود پيدا شد .
- تجزيه و تحليل نمونه هايي كه از تجهيرات برچيده شده و ذخيره شده در PFEP پيدا شده بيانگر 1.9 كيلوگرم UF6 مي باشد .
22. ايران در ابتدا اعلام كرده بود كه 1.9 كيلوگرم UF6 كه به نظر مي رسد از دو كپسول كوچك كه مورد استفاده قرار نگرفته اند كم نشده اند بلكه از اين كپسولها كه در ساختمان TRR نگهداري مي شوند نشت كرده است . نمونه هاي محيطي گرفته شده از انبارها وجود UF6 را نشان داد . بعدا ايران اطلاع داد ، در مقايسه با بيانيه هاي قبلي ايران از اين مواد در آزمايشات مربوط به سانتريفوژ P-1 در كارگاه شركت كالاي الكتريك استفاده كرده است . بر اين اساس اين آژانس خواستار شفاف سازي بيشتر براي منبع مواد آلوده و مكان كنوني آنان و تاريخي كه اين آلودگي روي داده است شد .
23. در يك نامه به تاريخ چهارم فوريه سال 2004 ايران خاطر نشان كرد براي اولين بار بطريهاي حاوي UF6 فعاليتهاي تبديل R&D داخلي از سال 1997 تا سال 1998 در ساختمان TRR ذخيره شده بود و احتمال بيشتر مي رود كه ذراتي كه از نمونه هاي محيطي پيدا شده ( توسط آژانس نمونه برداري شده است ) ممكن است در نتيجه نشت از بطريهاي حاوي UF6 باشد . به چند دليل فني ، كارشناسان آژانس اين توضيحات را كافي ندانستند و خواستار توضيحات بيشتري در اين زمينه شدند . در خلال ديدار ماه آوريل سال 2004 دبيركل آژانس از ايران ، وي دوباره خواسته هاي آژانس براي ارائه مدرك مربوط به منبع آلودگي را تكرار كرد . در بيست و يك ماه مي 2004 مقامات ايراني دوباره تاييد كردند كه منبع اين آلودگي ناشي از بطريهاي حاوي UF6 مي باشد و موافقت كردند كه بدون تاخير تاريخ دقيق وقوع اين آلودگي را در اختيار آژانس قرار دهند ؛ اين آژانس هنوز در حال دريافت اطلاعات مورد در خواست خود مي باشد .
24. نمونه ها بايد از مواد هسته اي تجهيزات برچيده شده در PFEP هر چند در هفدهم و هيجدهم ماه مي سال 2004 ، نمونه هايي از كپسولهاي بزرگتر آلوده به UF6 كه در سال 1991 به ايران وارد شد گرفته شد و اين نمونه ها اخيرا مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند و بايد به زودي در دسترس قرار بگيرند .
25. نمونه هاي محيطي كه اين آژانس در نطنز و كارگاه شركت كالاي الكتريك گرفت به ذرات اورانيم طبيعي ، LEU و HEU مربوط مي شود كه مسئله كامل كردن بيانيه ايران درباره فعاليتهاي غني سازي سانتريفوژ را خواسته است . در گزارش ماه مارس 2004 تعدادي از تناقضات و سوالات بي پاسخ باقي مانده كه بايد حل شود .
- تجزيه و تحليل نمونه هاي گرفته شده از تجهيزات سانتريفوژ ساخت داخل آلودگي ناشي از LEU را نشان مي دهد در حالي كه تجزيه و تحليل نمونه هاي گرفته شده از تجهيزات وارداتي آلودگي LEU و HEU را نشان مي دهد . مشخص نيست كه چرا تجهيراتي كه انواع مختلف آلودگي دارند؛ زيرا ايران مي گويد وجود اورانيم روي تجهيزات ساخت داخل بدليل آلودگي تجهيزات وارداتي است .
- انواعي از آلودگي اورانيم پيدا شده در كارگاه شركت كالاي الكتريك و فرايند تكنيك با نمونه هايي كه در نطنز پيدا شده متفاوت است . هر چند ايران در اين زمينه گفته است كه منبع آلودگي در هر دو مورد به تجهيزات سانتريفوژ P-1 وارداتي مربوط مي شود .
- نمونه هاي محيطي نشان دهنده اورانيم غني شده اورانيم دويست و سي و پنج سي و شش درصد است كه از اتاقي در كارگاه شركت كالاي الكتريك و از يك دستگاه توزين در فرايند تكنيك بدست آمده است كه دوباره از كارگاه شركت كالاي الكتريك پيدا شد كه در هر دو آنها به نظر مي رسد كه آلودگي آنها بيشتر ازاثر مقدار آن مواد است . فقط اثرات ناچيز از اورانيم غني شده سي و شش درصد از تجهيزات سانتريفوژ P-1 وارداتي پيدا شده لست . سطح آلودگي وجود بيشتري از اثر مقدار چنين موادي را نشان مي دهد .
26. اين آژانس نمونه هاي اهرمي بيشتري در تلاش براي حل دو سوال اول گرفته است . سوال اول : چرا مواد آلوده در سانتريفوژ هاي ساخت داخل و وارداتي متفاوت است ؟ سوال دوم : چرا مواد آلوده در نظنز با نمونه هاي پيدا شده در كارگاه شركت كالاي الكتريك و فرايند تكنيك متفاوت است ؟ نتايج هم اكنون دردسترس است و اين آژانس در روند تجزيه و تحليل يافته هاي خود قرار دارد .
27. با توجه به موارد بالا ، وجود HEU سي و شش درصد در اتاقي در ساختمان شماره سه گارگاه شركت كالاي الكتريك و از دستگاه توزين عمودي در فرايند تكنيك پيدا شد . وجود HEU گروه بزرگي از ذرات اورانيم 235 سي و شش درصد است كه در نمودار بعدي نشان داده شده است . در حقيقت عملا هيچ ذرات ديگري شبيه به اين گروه كه بر روي تجهيزات سانتريفوژ وارداتي شناسايي شده است نيستند كه بيانگر اين موضوع است كه اين تجهيزات از منبع HEU سي و شش درصدنيستند و HEU سي و شش درصد كه در اتاق مذكور و دستگاه توزين در برخي جهات شناسايي شده است .
اين موضوع نشان دهنده آن است كه هيچ آلودگي مشابهي در رابطه با تجهيزات غني سازي سانتريفوژ كه ليبي وارد كرده است وجود ندارد .
28. از زمان انتشار آخرين گزارش براي شوراي حكام ، اين آژانس و كشوري كه گفته مي شود سانتريفوژ هاي P-1 از آنجا وارد شده است در يك تلاش هميارانه در نتايج خاص تحليلگرانه شريك مي شوند .
اين كشور به اين آژانس گزارش داده است كه احتمال ندارد كه همه مواد آلوده پيدا شده در ايران بتواند در اصل متعلق به كشورش باشد . اگر چه اين آژانس هنوز اجازه نيافته است از تجهيزات و موادي كه از آن كشور وارد شده است نمونه برداري كند و كاركنان آژانس و مقامات اين كشور در مورد اقداماتي بحث و گفتگو كرده اند كه با كسب تاييد يه مستقل از سوي اين كشور ، آژانس اجازه خواهد يافت كه با نتايج بدست آمده از اين كشور در مورد مسئله آلودگي به نتيجه گيريهايي دست يابد .
29. در چهارم ماه مي سال 2004 ايران اطلاعات بيشتري پيرامون نقل و انتقال تجهيزات وارداتي P-1 در اختيار آژانس قرار داد و اطلاعاتي مركب از نتايج بدست آمده از نمونه هاي محيطي اخيرا در دسترس ما قرار گرفته است كه در اختيار اين آژانس قرار دارد .
هرچند ايران هيچ اطلاعات جديدي در باره اصل تجهيزات P-1 يا هويت دلالاني كه اين تجهيزات را به نمايندگي از ايران تهيه كرده اند كه در اگوست 2003 اين آژانس از ايران اطلاعاتي را دراين زمينه در خواست كرده بود؛ ارائه نداد .
30. با ارائه نتايج تجزيه و تحليل نمونه هاي محيطي كه در بالا ذكر شد از ايران خواسته شده است كه اطلاعات بيشتري به خصوص با در نظر گرفتن اعلاميه اش كه به اورانيم غني شده بيش از 1.2 درصد اورانيم 235 كه در فناوري سانتريفوژ استفاده
شده بدان اشاره نشده در اختيار اين آژانس قرار دهد .
31. اين آژانس همچنين از سوي ايران دعوت شد كه از دو محل در تهران بازديد كند . ايران اعلام كرده بود كه اين محلها در برنامه سانتريفوژR&D و آزمايش مكانيكي روتورهاي ( پروانه هاي ) سانتريفوژ بكار مي رفتند . در زمينه اين ديدارها ، نمونه هاي محيطي گرفته شد كه نتايج آنها هنوز در دست انجام است . اين آژانس با كاركنان و پيمانكاران AEOI كه اين آژانس معتقد است كه در برنامه غني سازي سانتريفوژ دخالت داشتند مصاحبه كرد . هر چند اين آژانس اجازه نيافت كه از يك كارگاه صنعتي متعلق به سايت DIO كه ايران از آن به عنوان توليد كننده روتورهاي مركب سانتريفوژP-2 توصيف كرده است ، بازديد كند.
32. در ژانويه سال 2004 ايران خبر داد كه نقشه هاي سانتريفوژP-2 از منابع خارجي در سال 1994 دريافت كرد و در سال 2002 برخي آزمايشات مكانيكي بدون استفاده از مواد هسته اي و با استفاده از روتورهاي ساخت داخل انجام داد . مقامات ايراني مي گويند كه ايران هيچ سانتريفوژP-2 يا تجهيزات مربوط به آن را از خارج خريداري نكرده است و ايران اين تجهيزات را در داخل توليد كرده است .
33- در شفاف سازي بعدي معلوم شد نقشه هاي P-2 در حدود 1995 دريافت شده است و هيچ كار واقعي تا سال 2001 آغاز نشده و آزمايش مكانيكي روتورهاي مركب سانتريفوژP-2 درست در سال 2002 آغاز شد . كارشناسان غني سازي سانتريفوژ اين آژانس در مورد بيانيه ايران ابراز شك و ترديد كرده اند اينكه بعد از كسب نقشه هاي سانتريفوژP-2 در حدود سال 1995 هيچ اقدام جدي تا سال 2001 آغاز نشد و اينكه آزمايش مكانيكي روتورهاي مركب سانتريفوژP-2 درست در سال 2002 آغاز شده است .اين كارشناسان همچنين درباره احتمال انجام چنين آزمايشاتي ابراز ترديد كرده اند كه نيازمند تهيه قسمتهايي از خارج و ساخت پوشش و تجهيزات سانتريفوژ كه همه اينها در ظرف مدتي كمتر از يكسال است صورت مي گيرد مي باشد .
34. طبق درخواست اين آژانس ، ايران به اين آژانس اجازه داد كه به مداركي كه در آن به اصل نقشه هاي فني سانتريفوژP-2 كه از منابع دلالان خارجي دريافت شده اشاره دارد دسترسي يابد . طبق گفته هاي مقامات ايراني، ايران هيچ كپي الكترونيكي از نقشه هاي سانتريفوژP-2 دريافت نكرده است با بررسي اين نقشه ها كارشناسان سانتريفوژ اين آژانس به اين نتيجه رسيدند كه اصل اين نقشه ها مانند آنهايي است كه در اختيار ليبي قرار دارد .
35. ايران در آوريل 2004 به اين آژانس خبر داد كه در حقيقت تجهيزات مربوط به فعاليتهاي غني سازي سانتريفوژP-2 را وارد كرده است و آژانس از ايران خواست كه جزئيات مربوط به واردات اين تجهيزات و هر اطلاعات ديگري مربوط به تهيه آنها و تهيه هرگونه تجهيزات مربوطه ديگر را در اختيار اين آژانس قرار دهد .
36. در بيست و هشت مي سال 2004 ، ايران در پاسخ به اين در خواست بيان داشت كه يك شركت خصوصي در تهران كه تجهيزات سانتريفوژP-2 را ساخته بود از يك شركت اروپايي خواسته بود كه 4000-3000 مغناطيس را كه مخصوص استفاده درسانتريفوژP-2 است را تهيه كند . ايران همچنين بيان داشت كه هيچ مغناطيسي از سوي اين شركت خارجي به ايران تحويل داده نشد اما مغناطيس هاي مربوط به سانتريفوژP-2 از تامين كنندگان آسيايي تهيه شد .
37. اين آژانس همچنين قراردادي را كه شامل AEOI با اين شركت خصوصي كه در بالا به آن اشاره شد براي انجام آزمايش مكانيكي روتور هاي مركب براي سانتريفوژP-2 را مورد بررسي قرار داد . يكي از شروط اين قرارداد اين بود كه يك گزارش پيشرفت فني بوسيله پيمانكار آماده شود و به AEOI ارائه گردد . در پاسخ به در خواست آژانس براي دست يابي به اين گزارش كه به فارسي نوشته شده به اين آژانس نشان داده شد و ترجمه شفافي متن آن در اختيار اين آژانس قرار گرفت .
اين سند ، هر چند گزارش پيشرفت در مورد پيشرفت اين برنامه توسعه نبود . به خاطر درخواست آژانس اما يك گزارش فني در باره تئوري سانتريفوژ و نتايجي كه به عنوان نتيجه مطالعات تئوريك بدست آمد بدست آژانس رسيد . هيچ جزئياتي از اين گزارش كه مربط به تعدادي سانتريفوژ مونتاژ شده و آزمايشات و نتايج چنين آزمايشاتي ارائه نشد . پيمانكار ادعا كرد كه وي هنوز با AEOI با توجه به دستمزدش اختلافاتي داشته است و اينكه وي تمايلي براي توليد اطلاعات ناپيدا و نامعلوم نداشته است .
38. اين اطلاعات با مقامات ايراني مورد بحث و گفتگو گذاشته شد و توضيحات بيشتري در خواست گرديد .
غني سازي ليزري :
39. اين آژانس به ارزيابي اطلاعات و شفاف سازي نتايج مربوط به برنامه AVLIS كه در اكتبر سال 2003 به اين آژانس اعلام شد ادامه داده است .
40. در خلال ديدار كارشناسان غني سازي ليزري كه در ماههاي مي و آوريل سال 2004 از ايران بعمل آمد ايران با در اختيار قراردادن اطلاعات مربوطه كه شامل مدارك و اجازه مصاحبه با دانشمندان كه در آزمايشات ليزري در دهه 1990 دست داشتند با اين آژانس همكاري كرد . كارشناسان اين آژانس به اين نتيجه رسيدند كه ظرفيت توليد تجهيزات AVLIS كه در اين آزمايشات بكار رفت به چند ميلي گرم اورانيم در روز نيازدارد . هر چند ايران قبلا به اين آژانس خاطر نشان كرد كه كشورش توانايي توليد سطح غني سازي كمي بيشتر از سه درصد را دارد . در بيست و يك مي سال 2004 در گفتگو با آژانس ، مقامات ايراني اظهار داشتند كه آنها قادر به دستيابي به سطح متوسط غني سازي از هشت درصد تا نه درصد مي باشند .
41-اين آژانس همچنين اطلاع يافت كه به عنوان بخشي از قرار داد با تامين كننده تجهيزات ، برخي از نمونه هاي طرح AVLIS براي تجزيه و تحليل به آزمايشگاه اين تامين كننده فرستاده شد . دست يابي نهايي به آزمايشات CSL و دريافت اطلاعات بيشتر از آزمايشگاه تحليلگرانه دردست انجام است . هر چند مقدار مواد درست در مقياس ميليگرم بوده است . ايران بايد در بيانيه بيست و يك اكتبر سال 2003 به سطح بالاتر غني سازي و ارسال نمونه ها تجزيه تحليل شده اشاره مي كرد .
42- در خلال ماموريتهاي ماه مي و آوريل ، بازرسان و كارشناسان غني سازي ليزري همچنين با پرسنلي كه در آزمايشات غني سازي و تحقيق مربوطه و توسعه مركز تحقيقات ليزري لشكر آباد تهران دخالت داشتند مصاحبه كردند بر پايه اطلاعاتي كه تهران در اختيار آژانس قرار داد و بررسي تجهيزات قابل دسترس در كرج كارشناسان اين آژانس به اين نتيجه رسيدند كه ظرفيت تاسيسات AVLIS در لشكر آباد در حدود يك گرم اورانيم در ساعت است اما اين عمليات مستمر احتمال ندارد .
با همكاري ايران با اين آژانس ، اين آژانس قادر شد كه از برخي قسمتهاي داخلي تجهيزات ليزري شامل پلاتهاي كولكتور نمونه برداري كند كه اين نمونه ها به آزمايشگاه اين آژانس در اتريش ارسال شد. تجزيه و تحليل شيميايي اين نمونه ها براي تاييد بيانيه ايران در ارتباط با AVLIS كه در بيانيه بيست و يك اكتبر سال 2004 بدان اشاره شد استفاده خواهد شد .
43. سوم مارس 2004 اين آژانس طي نامه اي به ايران نوشت كه خواستار شفاف سازي اطلاعات مربوط به برنامه غني سازي ليزري به خصوص با توجه به آموزش و تحويل تجهيزات خاص است . در خلال ماموريت آوريل و مي سال 2004 ، كارشناسان غني سازي ليرزي توانستند به تجهيزات ليزري دست يابند كه ايران اعلام كرده بود كه آنها بخشهايي ازفيوژن ( گداخت ) R&D است . كارشناسان اين آژانس به اين نتيجه رسيدند كه اين ليزرها براي استفاده در غني سازي اورانيم مناسب نيستند .
44. ايران يك كپي از قرار داد مربوط به آموزش مقامات ايراني در خارج از كشور در زمينه ليزردراختياراين آژانس قرار داد اما از در اختيار قرار دادن اسامي كاركناني كه در اين آموزش شركت داشتند خود داري كرد .
45. ايران به تحقيقات و توسعه ليزرهاي بخار مس ادامه مي دهد . در مي سال 2004 ، اين آژانس از LRC كه در حال توسعه ليزرهاي NdYAG كه در برنامه AVLIS ايران استفاده مي شود بازديد كرد . به نظر اين آژانس اين فعاليتها با فعاليتهاي داوطلبانه ايران براي تعليق غني سازي اورانيم ناسازگار نيست .
نظر شما