* خبرگزاری مهر، سرویس فرهنگ وهنر: با وجود گذشت 28 دوره از برگزاری جشنواره تئاتر فجرهرساله سیاستهای متفاوتی برای جشنواره در نظر گرفته میشود. به عنوان نمونه غیر رقابتی برگزار شدن جشنواره و افزوده شدن بخشهای مختلف به آن در طول دوره های گذشته از جمله سیاستهای متغییر جشنواره بوده است. به نظر شما تغییر سیاستهای جشنواره در هر دوره، نبود دبیر ثابت و تغییر هرساله آن باعث رکود جشنواره میشود یا این تغییرات در نهایت به نفع جشنواره تمام شده است؟
فرشید ابراهیمیان: واقعیت این است که تا قبل از برنامه چهارم توسعه تئاترهیچ پایگاه و جایگاهی در برنامهریزیهای کلان فرهنگی کشور نداشت. به همین دلیل بودجه تئاتر هم تا سال 76 از چند صد هزار تومان تجاوز نمیکرد. اما خوشبختانه از برنامه چهارم به بعد برای اولین بارپس از انقلاب اسلامی این جا و آنجا صحبتهایی درباره تئاتر به وجود آمد که این حرفها و صحبتها حاصلش افزایش بودجه تئاتر از چند صد هزار تومان به چند میلیون تومان بود که این رقم هم کمتر از دو سال به میلیارد رسید.
یعنی به طور مشخص از برنامه پنجم به بعد بود که تئاتر و بحث تئاتر در مجلس و نهادهای فرهنگی جامعه قوت گرفت. از همان تاریخ هم جشنواره تئاتر فجر روز به روز و سال به سال به ارزشهایی که میبایست به عنوان ویترین هنر ایران به ویژه هنر نمایش در انظار بینالمللی داشته باشد، نزدیکتر شد. رفت و آمدها گسترش پیدا کرد وجوانان مستعد زیادی درهمین تاریخ به تئاتر ایران معرفی شدند.
به دلیل همین پشتوانه مالی و معنوی خوبی که تئاتر طی دو برنامه پنجم و ششم پیدا کرده بود این هنراز رشد کمی خوبی هم برخوردار شد و نتیجه این رشد هم حضور گروههای ایرانی در کشورهای صاحبنام تئاتر و درخشش آنها بود اما نکته قابل توجه این است که رشد کمی تئاتر در این مدت و افزایش بودجه که در پایان این دوره اسماً به 12 میلیارد و رسماً نزدیک به 7 میلیارد رسیده بود، تئاتر فجر هنوز از یک برنامه ریزی عملی و مشخصی برخوردار نبوده و نیست. یعنی تئاتر فجر واجد ضوابط مشخص که متضمن هدفی باشد و از جانب مسئولان طراز اول فرهنگی کشور تدوین شده باشد نبوده است.
لذا سیاستهای اتخاذ شده همیشه قائم به فرد باقی مانده است در صورتی که تئاتر فجر به عنوان بزرگترین جشن هنری ملی که نمایشگر هنرتئاترایران پس ازانقلاب است لزوماً میبایست واجد هدف مشخصی باشد و برای دستیابی به آن اهداف سیاستگذاری و سپس راهکار تعیین میشود. سیاستگذاری و راهکارها با رفتن و آمدن مسئولان جدید تغییر نمیکند فقط عامل اجرایی تغییر میکند. ساختار و اهداف به قوت خود باقی است.
* تدوین برنامهای مشخص و اجرای سیاستهای ثابت در دورههای متفاوت چقدر در کیفیت جشنواره تئاتر فجر تاثیر دارد.
- در کشورهای دیگر چون اهداف و سیاستها و ضوابط روشن است و غیرقابل تحمیل در وقت و هزینه و نیروی انسانی هم صرفه جویی میشود. چرا که به دلیل هدف مشخص و ثابت بودن امور و بودجهها همه چیز روشن است. همه آدمها شناخته شدهاند. سبکها و ژانرها معلوم است. سالنها و هماهنگی آنها، دستمزدها و ضوابط حضور در هر جای دنیا باز مشخص و روشن است.
اما در تئاتر فجر به دلیل قائم بودن برنامهها بر افراد کمتر چیزی تا کنون ثابت بوده و در هر دوره روال جدیدی حاکم میشود. مثلاً همین رقابتی بودن و بعد غیر رقابتی شدن و افزود شدن بخشهای مختلف و سپس کاهش این بخشها همه بنا بر یک ضرورت برنامهریزی شده در راستای ارتقاء و گسترش و ویترین کردن آنها در سطح بینالمللی صورت نمیپذیرد بلکه در مقطعی مدیری تصمیم میگیرد جشنواره رقابتی شود.
که البته از نظر من بسیار تصمیم منطقی و پسندیدهای است. زیرا هر جا رقابتی باشد ایجاد انگیزش میشود و تا زمانی که جشنواره رقابتی است این انگیزهها سبب رشد شور و هیجان، فعالیت و تت و تاب تئاتر شده، بسیار هم موثر واقع میشود. زیرا گذشته از نفس جایزهای که در این شکل از برگزاری به افراد تعلق میگیرد در مقابل خیل عظیمی از همکاران مطرح شده، بودن خود را معنا میکند و مطرح شدن بودن از مهمترین عناصر حرکت و خلاقیت یک هنرمند است. به تعبیر "اریک فروم" هر انسانی نیاز به مطرح شدن دارد یکی از طریق پول، دیگری از طریق قهرمان شدن، آن یکی از طریق مقام و... خود را مطرح می کند.
اما هنرمند با کار هنری و اثر خلاقه خود و تشویق و تاثیر مخاطبان این حس را ارضا میکند. لذا فضای رقابتی آن هم با وجود تئاترهای کشورهای دیگر محاسنی داشت که بر معایب احتمالیاش بسیار میچربید. هرچند مدیران سعی کردند به نوعی به رغم حذف این عنوان این فضا را حفظ کنند، لیکن واقعیت این است که غیررقابتی کردن تئاتر فجر به مقدار زیادی از پتانسیل، شور و هیجان پیشین کاسته شد.
* نظرتان درباره بخش بازار تئاتر در جشنواره تئاتر فجر چیست؟
- امسال این بخش از جشنواره بر عکس دوره گذشته به صورت اختصاص غرفه به گروههای نمایشی برگزار نمی شود. بلکه 20 دقیقه به هر گروه زمان داده می شود تا برنامهها و آثار خود را به مدیران جشنوارهها و هنرمندان خارجی ارائه کند این مسأله چیز بدی نبوده و نیست. ضمن آنکه منهای نامش یعنی بازار که پشتوانههایی معنایی و صنفی دیگری دارد در همه جای دنیا مرسوم است یعنی به هر فستیوالی که در هر جای جهان سر بزنید در حاشیه آن کالاهایی فرهنگی اعم از نمایشنامه تا رمان، CD، فیلم، تئاترهای مختلف، آثار موسیقی و ... به تماشاگرانی که برای حضور در فستیوال گرد آمدهاند عرضه میشود.
این هر دو به گمان من در کنار هم یعنی رقابتی بودن جشنواره وعرضه کالای فرهنگی ومعرفی گروهها وسوابق کاری و جوائزی که دریافت کردهاند یا گروههای شرکت کننده در فستیوال جدید، سبب کمال بیشتر جشنواره و به تبع آن رشد آن میشد. اما به دلیل همان عدم ثبات که ذکر شد این مورد هم به نقصان کشیده شد.
* آیا انتخاب دبیری ثابت برای جشنواره میتواند راه حل مشکلات تئاتر و جشنواره تئاتر فجر باشد؟
-در مورد ثبات دبیر جشنواره هم باید گفت اگر ضرورت ایجاب میکند که این دبیر ثابت نباشد، حداقل برنامهها، اهداف، راهکارها و شیوههای برگزاری، سیاستگذاریها در ارتباط با آن (یا آن گل قالی) باید ثابت باشد، اساساً براساس نظریهای علمی همه چیز در ثبات رشد میکند. بیثباتی سبب تزلزل و تخریب است. وقتی شما دایم مستاجر جایی باشید یا برنامههای شکل استیجاری داشته باشید با هر اسباب کشی بخشی از اسباب شما نابود میشود. در صورتی که اگر حتی مالک هم نباشید ولی مدت زیادی درجایی سکونت داشته باشد نه تنها اسباب و اثاثیه قدیمی شما حفظ میشود بلکه روز به روز نیز بر تعداد آن افزوده شده و نو میشود.
* به نظر شما گسترش جشنواره و برگزاری آن در شهرستانهای دیگر چقدر می تواند به معرفی استعدادها و چهرههای جدید کمک کند؟
- در مورد گسترش جشنواره تئاتر به شهرستانهای دیگر ضمن آنکه قطعاً حضور جشنوارههایی مانند جشنواره فجر در یک شهرستان سبب رشد و گسترش و کمال تئاتر آن شهرستان می شود اما یک چیز را نباید فراموش کرد و آن امکانات، نیروی انسانی متخصص لازم، بودجه و عناصر دیگری است که آن شهرستان ابتدا به ساکن باید واجد آن باشد. کدام شهرستان در حال حاضر از چنین امکاناتی برخوردار است که بتواند بار یک جام جهانی تئاتر را بر دوشهای خود حمل کند.
شما به کرات شنیده و دیدهاید که برای برگزاری جام جهانی فوتبال در یک کشور از 20 سال قبل برنامه ریزی میشود. لذا صرف داشتن یک آمفیتئاتر به معنای این نیست که جشنواره ملی، انقلابی و بینالمللی را اداره کند و این نکته بسیار حائز اهمیت است.
ایران اسلامی باید از هر نظر الگو و برتر از کشورهای منطقه باشد از این رو ما هنوز امکانات تهران را نیز برای چنین امری کافی نمیدانیم بنابراین به گمان من اگر شرایط از هر نظر مالی و معنوی در شهرستان مهیا نشود بردن جشنواره به شهرستان واجد آن تاثیر لازم نخواهدبود. با همه این فراز و فرودها نمی توان از نقش موثر تئاتر فجر در شناسایی، معرفی و ارتقاء تکنیکی و رشد کمی تئاتر چشم پوشی کرد.
نظر شما