به گزارش مهر، متن كامل اين نامه كه از سوي دكتر سيد حسين حسيني براي انتشار در اختيار گروه دين و انديشه قرار گرفته است به شرح زير است :
" برگزاري سمينار دين و مدرنيته، بدون در نظر گرفتن نتايج، آثار و "ميوههاي" آن، خودْ ستودني و درخور ستايش و سپاس است، اگرچه ميتوان به معيار "تعرف الاشجار بأثمارها" نيز درباره آن به داوري نشست. طرح مباحث و مسائل مختلف درباره اين موضوع و دعوت از متفكران و دانش پژوهان، بيترديد در رونقبخشي و انگيزه سازي براي توجه عميقتر به اين عرصه مهم از نظريهپردازي، با اهميت و البته ضروري است. اين مقدمه از جهت يادآوري اين نكته لازم است كه گاهي ميتوان جدا از محصولات و ميوههاي هر پديده، به اصل و هويت آن توجه كرد ".
" اما آنچه راقم اين سطور را وادار به يادآوري نكاتي كرد، پيام جناب سروش به مناسبت برگزاري سمينار دين و مدرنيته بود كه در غياب ايشان در حسينيه ارشاد قرائت شد؛ پيامي كه گرچه براي كساني كه با ويژگيهاي شخصيتي ايشان آشنايي دارند عجيب و غيرمنتظره نبود، براي برخي دوستداران و مدحكنندگان ايشان كاملا تازگي داشت. بحث و داوري علمي و تحليل و ارزيابي منصفانه را به مجالي ديگر و به خوانندگان و دانشپژوهان واگذار ميكنيم، اما لازم ميدانم فهرست وار به نكاتي اشاره كنم ".
1- اينكه سنت و يا مدرنيته چه هويت و يا هوياتي دارد، بحثي گسترده و فينفسه "پلورال" است. اصرار انحصارگرايانه بر يك نظريه و ادعاء - البته قابل دفاع - تنها نمونهاي در كنار دهها نظريه رقيب و بديل است كه مصاديقي از آن نيز در سمينار پنج شنبه ارائه شد. تأكيد جناب سروش بر رد و نفي هويتگرايي و ماهيت انديشي در دين و مدرنيته و توجه به آثار و نتايج دوران موسوم به مدرن و فعاليتهاي منسوب به امر ديني، تحليلي از دهها تحليل ممكن و محتمل است. چه در مصاحبه و چه در پيام، روح انحصارانديشانه و بنيادگرايانه در بررسي اين موضوع به وضوح مشهود است. البته ايشان خواهند پذيرفت كه اين نتيجه با معتبرترين اثر دوران مدرن ناسازگار و متعارض است.
2- طرح غيرمنطقي و مغرضانه انديشه سنتگرايان، بهويژه آراي مهمترين و بزرگ ترين متفكر شرقيِ وحيمحور، مبناگرا و "سنت" انديش قرن حاضر در غرب، در قالب كلماتي تحريك برانگيز، ميزان ادب و انصاف علمي جناب سروش را آشكار ميسازد. به ويژه آنكه دكتر سيد حسين نصر همواره پذيراي گفتگوي علمي با جناب دكتر سروش بودهاند.
خوانندگان فرهيخته و دانشدوستِ روزنامه شرق احتمالا سال 1379 را به ياد مي آورند. در آن سال از جناب سروش درخواست كرديم در مصاحبهاي راديويي با حضور آقاي مصباح شركت كنند. ايشان شروط سختي را تعيين كردند كه همه را پذيرفتيم. در نهايت، جناب ايشان، نبود مكتوبات و آثار منتشر شدة قابلِ استناد آقاي مصباح را دليل رد اين مناظره مطرح كردند. بهفاصله كوتاهي از ايشان تقاضا كرديم كه اين مناظره بهصورت تلفني با جناب دكتر سيد حسين نصر برگزار شود. طبيعي بود كه جناب سروش، ديگر نه ميتوانست خطبه جمعه و امكانات سياسي و نبود انتشارات را مطرح كند و نه ... ! اما خود ميدانستيم كه جواب همان است و البته متأسفيم كه داعيه مناظره از سوي ايشان پس از آن حادثه كمرنگ و بيرنگ شد.
3- نميدانم مداحان و يا شاگردان ديرين نصر چه كسانياند، چه كردهاند، و چه ميكنند، اما خداوند را سپاسگزاريم كه در سايه آزاديهاي فراوان مدني و اجتماعي كشور، جناب ايشان بهتحقيق و مطالعه و سير در آفاق مشغولاند و اميدوارم به صفاتي كه لازمه ذاتي سير در انفس است نيز بيش از پيش نايل گردند.
4- اينكه در نگرش سنتگرايان، سنت چه معنايي دارد، حتماً برايشان پنهان نيست، اما اينكه سنتگرايي به بنيادگرايي بينجامد به همان ميزان محتمل است كه نظريه جناب ايشان به آن. آثار سنتگرايان قرن بيستم و قرن حاضر، بدون استعمال كلمات پرطمطراق بهروشني و آشكارا حكايت از نقد مدرنيته در ابعاد مختلف آن ميكند و خالي از هرگونه پيچيدگي و آشفتگياي است؛ درست و يا نادرست بودن آن و مهمتر از آن، پسنديده بودن و يا نبودنش بيترديد مسئلهاي جداگانه و مستقل است.
5- جناب سروش در مقالهاي در سالهاي اوليه پيروزي انقلاب، علم را با ويژگيهايي چون نور، حلم، صبر، و خشيت معرفي كردند. از آن مقاله تا اين پيام، راه درازي طي شده است. كاش هر از گاهي جناب سروش متأخر به جناب سروش متقدم نيمنگاهي بياندازد تا شايد چنين بر ساحت تفكري پويا و جاودان و فيلسوفاني متعالي و اشراقي نتازد. تلسكوپ اشراق سيد حسين نصر، چه در ايران و چه در غرب، در آسمان يكتاي حكمت خالده ستارگان بيشماري را رصد كرده است. اطمينان دارم جناب سروش بيش از اين بنده ناچيز خدا از آن آگاهي دارد.
اين چند سطر را نه بهانتظار جواب و نه بهانتظاري ديگر، بلكه بنا بر تذكر ضرورت بهرهمندي و برخورداري از روح و ادب و انصاف علمي نوشتهام و اميدوارم مثل هميشه از دعاي توفيق استادانم بهرهمند گردم.
به گزارش مهر، در بخشي از مقاله دكتر سروش كه توسط فرزندش در همايش "دين و مدرنيته " قرائت شد آمده است : " باري بر صاحب قلم كمابيش- در حد طاقت بشري - آشكار است كه تجربه اسلام در دوران مدرن چندان متفاوت با تجربه مسيحيت و يهوديت يعني برخلاف پند او و كوشش سنتگرايان كه رجعتي خام و ناممكن را خواستارند و البته آن را در جامهاي از الفاظ پرطمطراق و سر حلقه آنان كه روزگاري از دفتر فرح پهلوي با تلسكوپ اشراق به دنبال امر قدسي در آسمان حكمت خالده ميگشت اينك پرمدعاتر از هميشه به مدد مداحان و شاگردان ديرين خود به ميدان آوازه جويي پا نهاده است، آري برخلاف پندار اين سنتگرايان و ساكنان حجرههاي تحجر ميان معرفت و هويت را ساماني خردپند ندهد، گرفتار سنتپرستان و هويت گرايان بي معرفت و بي حقيقتي خواهد شد كه با بنيادگرايي كور ، دمار از روزگار حقيقت برخواهد آورد " .
نظر شما