به گزارش خبرگزاري مهر ، حجت الاسلام سيد محمد خاتمي رئيس مؤسسه بين المللي گفتگوي فرهنگها و تمدنها با اشاره به تعهد اعضاي سازمان ملل در سال 1945 مبني بر اينكه نسل آينده را از مصيبت جنگ برهانند، گفت: پس از اين تعهد و چند ماه بعد از آن به اين اتفاق رسيدند كه اساس سازمان ملل بايد بر همبستگي اخلاقي و فكري نوع بشر بنا شود. آن روز آنان گفتند «تنها ترتيبات سياسي و اقتصادي دولتها كفايت نمي كند، بايد در عرصه جهاني سازوكار ديگري جست».
بر اساس گزارش سايت رسمي سيد محمد خاتمي، وي در ادامه با اشاره به شعر سعدي كه بني آدم را اعضاي يك پيكر معرفي مي كند، افزود: به طور حتم اين سروده عميق آركيبالد مك ليش (Archibald Macleish) شاعر معاصر آمريكايي را به عنوان يكي از نويسندگان پيش نويس اساسنامه يونسكو شنيده ايد: « از آنجايي كه جنگ ابتدا در ذهن انسان ها رخ مي دهد، پس صلح نيز از ميانه ذهن ها سر برمي آورد. »
خاتمي يادآور شد: به اين ترتيب بيش از شصت سال است كه جهان رنجور از جنگهايي عالم گير، به طور مداوم به يك انديشه و يك تعهد فراخوانده شده است: ضرورت آفرينش صلح، آموختن زيبايي صلح، ساختن فرهنگ صلح و كشف فرايندهاي تحقق صلح.
وي با تأكيد بر اينكه اگر زيستن در صلح حق زندگي انسان است، كه هست، بايد موانع بسياري از پيرامون حيات روزمره او دور شوند، گفت: فقر و نابرابري، خشونت و ناامني، خودمداري و نابردباري، خودكامگي و توسعه نيافتگي و فهرستي طولاني از آنچه جوامع انساني در دور و نزديك عالم به آن گرفتارند، از اين جمله هستند.
رئيس مؤسسه بين المللي گفتگوي فرهنگها و تمدنها افزود: واقعيت اين است كه چنين صلحي غايب بزرگ در متن ذهن و زندگي نوع بشر امروز است و آرمان صلح پايدار هنوز رؤياي هر صبح و شام يكايك شهروندان جامعه جهاني است. انسان عصر ما دوراني دشوار را در جنگ گذرانيده و دوراني دشوارتر را در هراس از شكنندگي صلح آغاز كرده است.
وي با يادآوري جناياتي كه بر هيروشيما و ناكازاكي روا شده است، گفت: در همسايگي شما هيروشيما و ناكازاكي، شاهد هميشه جنايت هايي از ياد نرفتني هستند و در همسايگي من لبنان و فلسطين گواه خلق فاجعه هاي جديد انساني در اين دوران. هركس به فراخور جهاني كه در آن زيسته و تجربه اي كه از آن داشته است، براي رهايي از موقعيت هراس انگيز كنوني راهي جسته است. راهي كه من در پي آن بوده و هستم جستجو و تلاش براي زيستن در چارچوب مفهومي جديد است .
خاتمي فهم پارادايم "گفتگو" به جاي برخورد و و حركت در چشم انداز "گفتگوي فرهنگها و تمدنها، به جاي برخورد ميان آنها و كوشش براي حل مسائل امروز جهاني از زاويه گفتگوهاي دورن تمدني و ميان تمدني را راهكار اساسي و تأثيرگذار براي رفع بحرانهاي امروز اعلام كرد و گفت: من گفته ام و مي گويم كه جهان براي آنكه خانه امن و آباد و آزاد همگان شود، نياز به صلحي عادلانه و پايدار دارد و براي آنكه اين صلح جانمايه زندگي او شود، به گفتگو نيازمند است.
وي تصريح كرد: گفتگو، زيستن در هوايي تازه است، هوايي كه توانمند شدن نوع انسان را براي مشاركت فعال در كاهش دردهاي جهان واقعي در پي دارد. گفتگو فرايندي براي تحقق فرهنگ صلح است. فرهنگي كه براي زندگي، براي توسعه، براي مردم سالاري و براي امنيت پايدار جهاني گريزناپذير است. ما ناگزير از گفتگوي فرهنگ ها به عنوان منبع و محركه اي جديد براي زيستن در دنياي متجدد هستيم.
رئيس مؤسسه بين المللي گفتگوي فرهنگها و تمدنها با تأكيد بر اينكه گريز از گفتگو، قرارگرفتن در دايره فرسايش و ناتواني است و سرآغاز فرسايش و ناتواني، نگاه به پيرامون از زاويه حذف است، گفت: حذف و به حاشيه راندن يا به حاشيه نشستن چه در حوزه منابع مادي باشد و چه در حوزه منابع معنوي، نتيجه اي جز فرسايش و فقر ندارد. هر دولت و جامعه اي كه دست به حذف و به حاشيه راندن بخشي از سرمايه هاي معنوي و مادي خويش مي زند، فقير و ناتوان مي شود. اما در مقابل هر دولت و جامعه اي كه بر توان جذب و جلب سرمايه هاي معنوي و مادي خويش مي افزايد، به ثروت و توان تازه مي رسد. آن حذف و اين جذب به هر صورتي كه باشد، قابل فهم و طرح در غيبت يا حضور فرهنگ و فرايندهاي گفتگو است. گفتگو، ساز و كاري نو براي كشف و هم افزايي توانايي هاي بشري در جهت چيرگي بر محدوديتهاست. گفتگو توانمند سازي فرد و جامعه جديد است. فرصتي نو است براي تحركي نو.
وي افزود: ما امروز در دانشگاه سازمان ملل متحد گرد آمده¬ايم؛ حلقه اي براي انديشيدن درباره هر آنچه زيستن در صلح را به مخاطره مي اندازد و آموختن و آموزش راههايي كه جهان را به صلحي عادلانه و پايدار نزديكتر مي كند. گمان مي كنم كه همه ما بر سر يك نكته توافق داشته باشيم كه امروز خزانه صلح هم در وجه معنوي و هم در وجه مادي آن خالي تر از خزانه جنگ در جهان است، براي اين مسئله بايد با هر تواني كه داريم چاره اي بينديشيم. تا زماني كه سرمايه گذاري دولتها و ملتهاي جهان براي صلح كسر كوچكي از سرمايه گذاري آنان براي جنگ باشد، بذرهاي امنيت و اميد و پيشرفت در ذهن شهروندان جهان نخواهد رست.
خاتمي با يادآوري اينكه اكنون مفهوم امنيت و صلح با گذار از الگوي پيشين تفاوت معنايي يافته است، گفت: اينك صلح مقوله اي تجزيه ناپذير، پايدار و جامع و در حكم معرفتي مستقل تلقي مي شود. مفهوم صلح از محدوده امنيت و بازدارندگي فراتر رفته و تعاملي خلاق را در برمي گيرد كه از سطح رابطه ميان دولتها به سطح رابطه ميان نهادهاي مدني ارتقاء يافته است.
وي افزود: درحقيقت صلح در دوران كنوني گوهر تفكري است كه حاملان اصلي آن انسانهاي كنشگر و شهروندان مسئول هستند. امروز مي توان به روشني آثار ظهور جامعه اي مدني را در سطح بين الملل ملاحظه كرد كه در آن نقش افكار عمومي در سطح جهاني تعيين كننده شده است. اكنون وجه نظامي قدرت به تنهايي نه پيش برنده است و نه حتي باز دارنده. متأسفانه در فرايند جهاني شدن، خشونت و جنايت نيز سامان جهاني يافته و دامنه گسترده تهديدهاي امنيت جهاني حتي كانونهاي امن و قدرتمند دوران جنگ سرد را نيز در برگرفته است. تكيه بر راهبردهاي جنگ مدار در اين وضع، سوق دادن جهانِ انساني به سوي خشونت و آشفتگي و افراط و از ميان بردن فرصت هاي پرداختن به رنج هاي ديرين بشريت است.
رئيس مؤسسه بين المللي گفتگوي فرهنگها و تمدنها يا اشاره به اينكه اميد بستن به اعمال قدرت از طريق دستكاري در افكار عمومي نيز در عصر ارتباطات به آساني ميسر نيست، گفت: جهان كنوني مبتني بر جهانهاي بسيار و منابع متعدد است، ساماندهي دائمي جهان و عبور از گذرگاه هاي پر مخاطره، مستلزم فهمي تازه از مناسبات جهاني است، فهمي كه در آن شنيدن افكار عمومي و تكيه بر ظرفيت هاي فرهنگي و مدني موضوعيت دارد.
وي تصريح كرد: مي توان گفتگوي تمدن ها را نه به عنوان مفهومي انتزاعي و مجرد، بلكه به عنوان مقوله اي انضمامي و مشخص در زمينه مسائل مختلف بشري به كار بست. اگر جهان در منظومه اي از مسائل در هم تنيده اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي گرفتار است، خرد و اراده جمعي كه در گفتگو شكل مي گيرد براي پرداختن به يكايك مسائل ريز و درشت جامعه بشري كارساز است.
خاتمي تصريح كرد: نمي توان دستور العمل صلح را نوشت، مگر آنكه گفته ها و خواسته هاي بزرگ حفظ صلح را با اقدامهاي كوچك و روشن براي بناي صلح همراه كرد. ترديدي نيست كه كليد دستورالعمل صلح، آيين نامه هايي عملي است براي حفظ و توسعه مردم سالاري، عدالت، حقوق بشر، حق توسعه و برخورداري براي همه و نيز بازگشت انسان به اصالت معنوي خود و اهتمام به اخلاق كه بخصوص در عرصه روابط بين المللي غايبي بزرگ است.
وي با اشاره به اينكه براي ورود به اين راه ناگزير از رويكردي جديد هستيم، افزود: بايد به جاي حركت از منطق قدرت به سوي قدرت منطق رو كنيم. ميليونها انسان در فقر مطلق به سرمي برند، جهان در استفاده برابر از همه مواهب مادي و معنوي، محيط زيست و جهان زيست اخلاقي و تحقق توسعه پايدار با موانع بسيار روبرو است. پس براي مسائلي واقعي از اين دست بايد به جاي سخنان انتزاعي از برنامه هاي واقع گرايانه سخن بگوييم. در چنين وضعيتي چگونه مي توان از «پايان تاريخ» سخن گفت تا وقتي كه تنعم و برخورداري هاي معنوي و مادي، تنها براي قطب هاي ثروت و قدرت و منزلت در جهان ميسر است و در عرصه زندگي روزمره جهانيان حاكميت منطق و معيارهاي دوگانه، جايي براي عدالت و آزادي باقي نمي گذارد؟
رئيس مؤسسه بين المللي فرهنگها وتمدنها با تصريح بر اينكه اكنون بايد به تعريف جديد و درستي از مسائل بشري دست يابيم و پس از آن به راه حلهاي نو و قابل اجرا براي كاهش و رفع آنها بينديشيم، گفت: بايد ميان تجربه هاي مختلف جوامع و رهيافت هاي نوين علمي پيوندهاي تازه اي برقرار كنيم. پذيرفتن اين بايدها و بايدهايي از اين دست يعني ورود به عرصه گفتگوي ميان فرهنگ ها و تمدن ها و عرضه برنامه هاي عمل آن. فهم تازه از مسائل جهاني و راه حل هاي تازه براي آنها تنها در زمينه هاي مساعد گفتگو ميسر است و تنها در مسير گفتگو پيش مي رود.
وي افزود: ساختارها و نهاد هاي مدني و بين المللي محل و محمل تحقق و پيشبرد اين گفتگوها هستند، بكوشيم كه از اين به درستي بهره گيريم. امروز اگر همه جوامع جهاني بخواهند از دانش نوين، اقتصاد نوين، ارتباطات نوين و فناوري هاي نوين به صورت عادلانه اي برخوردار شوند و به توسعه پايدار، حقوق اساسي و امنيت همه جانبه دست يابند، بايد فرصتها و ظرفيت هاي گفتگو را در اين پارادايم جديد به درستي بشناسند و به كار گيرند. در پارادايم گفتگو نهادهاي بين المللي، نهادهاي بين الدولي و نهادهاي ملي و نهاد هاي مدني نيازمند رويكرد هاي گفتگويي و ساختارهاي گفتگويي هستند.
خاتمي با تأكيد بر اينكه به رغم نيازها، ضرورت ها، و امكان هاي فراوان براي گفتگو موانع ساختاري و نهادي زيادي در مسير تحقق و پيشبرد آن وجود دارد، گفت: گفتگوي فرهنگ ها و تمدنها مقوله اي بين المللي است كه نمي تواند در محدوده هاي بين الدولي محصور بماند. حتي نهاد هاي معتبر و مؤثري مثل سازمان ملل متحد در پارادايم گفتگو نيازمند تحول در ساختار وظايف خويش هستند تا بتوانند از تمامي تواناييهاي نهادهاي مدني، نهاد هاي علمي و فرهنگي و آحاد دانشمندان و متفكران و هنرمندان در سراسر جهان بهره گيرند. توان بين المللي كنوني در گفتگو فراتر از ساختار بين الدولي كنوني اين گونه نهادهاست.
وي با يادآوري اينكه شناخت و كاربرد سازو كار ها و فرايندهاي گفتگو در جهت فهم و حل مسائل واقعي جهان، ضرورت پيش روي همه است، به طرح مواردي مشخص اي اين باب پرداخت و گفت: گفتگوي فرهنگ ها و تمدن ها كاربرد همه داشته ها بر سر موضوعي مشترك است، نه تحميل پنداشت ها بر يكديگر. بايد بدانيم و بياموزيم كه مي توانيم با يكديگر و نه در برابر يكديگر براي رفع مسائل عموم بشري بيانديشيم و كار كنيم.
خاتمي افزود: مسائل عموم بشري همه حوزه هاي فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي را در بر مي گيرد، از توسعه پايدار و محيط زيست تا حقوق بشر و مردم سالاري و از زدودن صورتهاي خشن فقر، تا مقابله با گونه¬هاي حاد خشونت. بپذيريم كه در فهم اين مسائل و نحوه پرداختن به آنها تجربه ها و انديشه هاي مختلف و متفاوت وجود دارد. بايد ساز و كارها و نهادهايي براي گفتگو بر سر اين مسائل مشخص بجوييم و بسازيم.
وي با اشاره به اينكه نياز امروز گفتگو در وهله اول تعيين و تبيين مسائل مشخص براي گفتگو است، افزود: از آب و انرژي و بيابان زدايي تا دموكراسي و توسعه پايدار حقوق بشر. و در وهله بعد، گفتگو درباره آنها از زاويه هاي مختلف فرهنگي و علمي و سياسي و اقتصادي. امروز هر موضوع خاص و تخصصي را هم بايد به عنوان يك مقوله ميان رشته اي مورد توجه قرار داد. گفتگوي امروز تنها پديده اي ميان فرهنگ ها و تمدن هاي گوناگون نيست، ضرورتي در پيش روي حاملان و كنشگران پير فرهنگي نيز هست. امروز دانشمندان، روشنفكران و سياستمداراني كه جهان زيستهاي گوناگون دارند و به جهان از مناظر مختلف مي نگرند، بايد بتوانند با يكديگر بر سر مسائل مختلف بشري گفتگو كنند، كاري كه دانشگاه سازمان ملل متحد در پي آن است مي تواند به عنوان نمونه اي خاص و موفق دنبال شود. مؤسسه بين المللي گفتگوي فرهنگ ها و تمدن ها نيز در پي انجام و پيشبرد چنين اقدامهايي است.
خاتمي يادآور شد: گفتگوي تمدنها دلالت دارد بر بهبود همه عرصه هاي زندگي، از اين رو نسبت نزديكي با توسعه پايدار و همه جانبه، با صلح و امنيت جهاني و با مردم سالاري و آزادي در همه جا و براي همه كس پيدا مي كند. سياستها و برنامه هاي گفتوگو مي تواند و بايد همه اين عرصه ها را هم در حوزه هاي فرهنگي و سياسي و هم در عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي در برگيرد.
وي با اشاره به اينكه پرسشهايي اساسي براي گفتگو مطرح مي شود، به بيان برخي از اين پرسشها پرداخت و گفت: بنيان هاي ناسازگاري انسان با انسان، انسان با طبيعت و انسان با ماوراء طبيعت در چيست؟ ريشه هاي نا برابري هاي اجتماعي كدامند؟
دلايل شكنندگي صلح و استعداد نا امني در جهان كنوني چيست؟ چرا پيمودن راه تحقق مردم سالاري در جهان همچنان كند و دشوار است؟ چرا شكاف هاي عميق و جديد حتي در عصر ارتباطات و دوران كاهش فاصله ها شكل مي گيرد؟ و چرا بشر امروز در موقعيتهاي هراسناكي از فقر نوين، نا امني نوين و خشونتهاي نوين قرار گرفته است؟ از جمله اين پرسشها هستند .
وي افزود: توجه به خطر اخلاقي در رفتار دولت ها، به نقش مذهب در جوامع مختلف، به ضرورت پاسخگو بودن قدرت ها، به توازن ميان رقابت و همكاري، به نسبت ميان توسعه نيافتگي و تروريسم، به گفتگوي ميان سنت و مدرنيته، به تعامل ميان جهاني شدن و بومي گرايي و مباحث كلان و عامي از اين دست مي تواند مبناي طرح هاي خرد بر سر مسائل روز باشد و از آن ميان ضرورت اصلاح كاركردهاي دولت ها و نهاد هاي بين المللي را پي بگيرد. گفته اند و درست هم گفته اند كه بايد بزرگ فكر كرد اما با كارهاي كوچك زمان را از دست نداد.
رئيس مؤسسه بين المللي گفتگوي فرهنگها و تمدنها در پايان تصريح كرد: از ياد نبريم كه اگر مخاطرات و تهديدهاي فرا روي جهان ما زياد است، اميدها و فرصتهاي تغيير آنها نيز فراوان است و با گفتگو و در گفتگو مي توان به اميد در ساختن جهاني نو جامه عمل پوشاند و به منابع و ذخاير معنوي و مادي جديدي دست يافت. اگر چهره آشكار جهان ما، نا امني و فقر و جنگ است، چهره بنيادين آن ميل و تلاش در راه صلح و توسعه و امنيت پايدار است.
دانشگاه سازمان ملل مستقر در توكيو، ژاپن از رهبران جهان و افراد برجسته دعوت مي كند كه طي سخنراني هاي خود نقش سازمان ملل در جهان امروز را كه به سرعت در حال تغيير است مورد بررسي قرار دهند و مجموعه سخنرانيهاي برجسته مركز يوتانت بر اساس اين سنت شكل گرفته تا طي هر سال براي چهار نفر از افراد برجسته فرصتي فراهم كند تا از اين دانشگاه ديدار و ديدگاه ها و تجارب خود را با دانشمندان، سياستگذاران، رهبران اقتصادي و افكار عمومي در ميان بگذارند.
نظر شما