۱۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۸:۰۰

گپ‌وگفت با ۲ دوستی که رتبه تک‌رقمی کنکور آوردند؛

مغزهایی که نمی‌خواهند فرار کنند/ از راهپیمایی اربعین تا کنکور ۹۷

مغزهایی که نمی‌خواهند فرار کنند/ از راهپیمایی اربعین تا کنکور ۹۷

«علی مرتضی‌قلی» رتبه ۳ و «محمد امین زارع» رتبه ۵ علوم انسانی است. دو دوستی که برایمان از دلایل موفقیتشان گفتند و بر این باور هستند که برای موفقیت در کنکور لازم نیست قید همه چیز را بزنیم!

مجله مهرخیلی از کنکوری‌ها همیشه غر می‌زنند و می‌گویند دور از انصاف است که آدم‌ها بخواهند نتایج ۱۲ سال تلاش و درس خواندن‌هایشان را فقط در یک روز از سال و در یک بازه زمانی ۴ ساعته بسنجند و ماحصل زحمت‌هایشان را دشت کنند. اما در کنار این دسته گروه دیگری هم هستند که ترجیح می‌دهند روی مثبت ماجرا را در نظر بگیرند و به جای اینکه  از کنکور، غول بی شاخ و دمی بسازند که قرار است ۱۲ ماه تمام با روح و روانشان بازی کند، آن را فرصتی یک ساله می‌بینند که همه تلاش و تمرکزشان را برای یک هدف بگذارند و همه توانشان را برای محقق کردن رویاهای آینده‌شان خرج کنند. به خاطر همین هم افراد زیادی طی این یک سال، کنکوری بودن را مساوی تارک دنیا بودن می‌دانند و تصور می‌کنند داوطلبان این آزمون قرار است کل ۱۲ ماه سال خودشان را اسیرانی می‌دانند که قوت قالب زندگی‌شان جز تست، کتاب و آزمون چیز دیگری نیست. اما شاید «محمد امین زارع» و «علی مرتضی قلی» را بشود مثال نقض همه این پیش فرض‌ها دانست آدم‌هایی که لا به لای جمله‌هایشان می شود فهمید که کنکور هیچ‌وقت در تصورات‌شان به سختی و ترسناکی چیزی که بیشترمان در تصورات‌مان داشته‌ایم نبوده است و احتمالا همین راحت گرفتن را بتوان یکی از دلایل اصلی موفقیت‌شان در آزمون سراسری دانست. علی مرتضی‌قلی رتبه ۳ و محمدامین زارع رتبه ۵ علوم انسانی در کنکور ۹۷ هستند. دو نفری که از قضا دوستان صمیمی دوران تحصیل یکدیگر هم بوده و می‌گویند طی این دوران کنار همه درس خواندن‌ها و پشتکار طولانی مدتشان به عنوان یک کنکوری نه تارک دنیا شده‌اند و نه به شکل عجیب و غریبی از روال زندگی‌شان خارج شده اند.

محمدامین همیشه رتبه‌اش یک می‌شد

این دو نفر درست فردای روزی که اسامی نفرات برتر کنکور اعلام شد، مهمان ما در خبرگزاری بودند.  هر دویشان رتبه تک رقمی رشته علوم انسانی را آورده بودند از قضا رفیق گرمابه و گلستان یکدیگر هم بودند. علی مرتضی‌قلی رتبه سوم و محمد امین زارع رتبه پنجم کنکور بود. ۲ جوان متولد ۷۹ که وقتی از سال تولدشان برایمان گفتند فهمیدیم که باید صندلی‌های دانشگاه را رفته رفته به نسل جدید دهه هشتاد تحویل بدهیم. قرار گفت‌وگویمان را صبح زود گذاشتیم تا بچه‌ها در بین شلوغی‌های این روزها به باقی کارهایشان هم برسد. بچه‌های آرامی که به نسبت کم حرف بودند و سر به زیر اما با همه این‌ها وقتی صحبت از درس خواندن و کل کل های دوستانه عالم رفاقت می‌شد چیزی برای هم کم نمی‌گذاشتند. «علی زبانش را ۹۵ درصد زده. حالا اینکه ۹۵ درصد زده مهم نیست. مهم این است که در ۷ دقیقه این کار را کرده و برای عمومی‌ها یک ربع وقت اضافه آورده(می‌خندد)» تا جایی که علی می‌گوید محمد امین در درس خواندن همیشه جز آن بچه‌هایی بود که می‌گفت آزمونش را خوب پشت سرنگذاشته اما دست آخر همیشه کسی که رتبه یک می‌شده او بوده است و محمد امین هم در جوابش می‌گوید: «اما وقتی نتایج که آمد من به علی زنگ زدم و گفتم همیشه من یک می‌شدم ولی دیدی آخر کار تو رتبه‌ات سه شد و من پنج(باخنده)»

 درباره نحوه درس خواندنم به بقیه چیزی نمی‌گفتم

 هر دویشان می‌گویند که نه از طریق سازمان سنجش بلکه با تماس دوستان و آشنایان و در نهایت دیدن اسمشان در اخبار فهمیده‌اند جز نفرات برتر هستند و چه نتایجی گرفته‌اند. برای همین وقتی صحبت از فهمیدن نتایج می‌شود اولین چیزی که به ذهنمان می‌رسد پرسیدن درباره واکنش‌هاست. واکنش های بعد از اعلام نتایج که نه تنها فقط برای این دو نفر، که می‌شود گفت که یکی از کابوس‌های تمام کنکوری هاست و یکی از علت‌های داشتن استرس بین بچه‌ها تلقی می‌شود؛ برای همین وقتی درباره این موضوع از آنها سوال می‌پرسیم محمد امین جواب می‌دهد و می‌گوید: «از دیروز که نتایج اعلام شد چیزی که برایمان جالب بود تماس‌های زیاد دوستان و آشنایان برای تبریک بود. حتی بودند کسانی که من یکی دوسالی بود از آنها خبر نداشتم یا مدت‌ها بود که آنها را ندیده بودم. اما اگر درباره نگرانی واکنش‌های اطرافیان نسبت به نتایجم قبل از کنکور می‌پرسید باید بگویم که اطرافیان خیلی از نحوه درس خواندن من خبر نداشتند و خودم هم دوست نداشتم زیاد درباره این موضوع با بقیه حرف بزنم که بخواهم بعدها دچار مشکل  شوم یا برای بقیه توقع ایجاد شود. برای همین وقتی رتبه کنکورم آمد حتی دایی خودم با تعجب به من زنگ زد و درباره رتبه‌ام از من سوال پرسید.»

بیشتر از رتبه رشته و دانشگاه برایم مهم بود

از خودشان می‌پرسیم رتبه آوردن چقدر طی یک سال گذشته در درس خواندن آنها تاثیرگذار بوده و برایشان اهمیت داشته است که علی این طور پاسخ می‌دهد: «راستش را بخواهید برایم مهم نبود رتبه‌ام یک رقمی بشود یا دو رقمی فقط دوست داشتم رتبه زیر ۱۰۰ داشته‌ باشم تا بتوانم آن رشته و دانشگاهی که می‌خواهم قبول شوم. آزمون‌های آزمایشی هم باعث شده بود تا حدودی انتظار یک رتبه خوب را داشته باشم ولی نه در این حد کما اینکه خیلی وقت بود در آزمون‌هایم رتبه زیر ۲۰ نداشتم.»

خانواده دوست نداشتند که علوم انسانی بخوانیم

یکی از ویژگی‌هایی که علی و محمد امین را در دسته موفق‌ها قرار می‌دهد این است که از قبل با خودشان تکلیف روشن بوده‌اند ومی‌دانستند که از جان روزگار چه می‌خواهند. تا جایی که علی رغم این تصور ذهنی بین جامعه که رشته علوم انسانی مختص بچه‌های ضعیف تر است یا شاید برای آقایان در آینده فرصت شغلی چندانی نداشته باشد پای علاقه‌شان می‌ایستند و بعد از انتخاب رشته علوم انسانی برای رسیدن به هدفشان تلاش می‌کنند علی مرتضی قلی می‌گوید: «علوم انسانی علاقه‌ام بود. چون پدرم ریاضی خوانده بود می خواست که من هم ریاضی بخوانم؛ ولی من از همان اول رشته حقوق را می‌خواستم.» از طرفی امین هم می‌گوید: « پدرم به خاطر نگرانی‌هایی که بابت آینده شغلی‌ام داشتند دوست داشتند که من ریاضی بخوانم ولی خب بعدها با صحبت مشاورها و معلم‌هایم قبول کردند که انسانی بخوانم. در کنار این موضوع من طی این چند سال انتخاب‌هایم دچار تغییر و تحول شد. در ابتدا هم علاقه‌ام با ادبیات شروع شد؛ ولی در حال حاضر علوم اجتماعی را دوست دارم که با احتمال زیاد هم علوم اجتماعی را انتخاب کنم و الویت بعدی‌ام حقوق است.»

چالشی به نام انتخاب رشته/ علوم اجتماعی را دوست دارم

این یک رسم همیشگی است. یک جور قاعده نانوشته که انگار همه ملزم به اجرایی کردن آن هستند؛ اینکه نفرات اول ریاضی برق و مکانیک بخوانند، نفرات برتر تجربی سر وقت پزشکی بروند و بچه‌های انسانی حتما حقوق را انتخاب کنند. اتفاقی که شاید برای علی مرتضیقلی چندان مشکل ساز نباشد اما عوضش این روزها یکی از چالش‌های اساسی محمد امین زارع باشد کسی که تصمیم دارد برخلاف عادت مالوف نفرات برتر انسانی به جای حقوق، رشته علوم اجتماعی را در دانشگاه انتخاب کند؛ انتخابی که گویا خیلی باب طبع خانواده او هم نیست. «خانواده به خاطر نگرانی‌شان برای آینده شغلی چندان تمایلی به علوم اجتماعی ندارند راستش خودم هم نگرانی دارم؛ ولی خانواده نگران تر هستند از طرفی هم  به این موضوع معتقدم که شما در هر رشته ای که باشید ولی بتوانید تخصص داشته باشید باز هم می توانید برایش کار پیدا کنید.» یکی از فرصت‌های ویژه‌ای که برای رتبه‌های برتر در نظر می‌گیرند این است که در دوره کارشناسی امکان انتخاب دو رشته را دارند برای همین علی می‌گوید احتمالا در کنار رشته حقوق رشته زبان را هم بخواند اما محمد امین عملی شدن این موضوع را کمی بعید می‌داند: «این اتفاق بستگی به رشته‌هایی  دارد که شما قصد خواندن آن را دارید. بعضی از رشته‌ها را می‌شود همزمان خواند مثل حقوق و فلسفه چون واحدهای مشترک زیادی دارند ولی بعضی دیگر مثل علوم اجتماعی را نمی شود با رشته‌ای مثل حقوق به صورت موازی ادامه داد.»

دوپینگی به نام توکل

عوامل زیادی را می‌توان در موفقیت کنکور سهیم دانست مثل ایمان و توکل، مدرسه و معلم‌های خوب، تلاش و پشتکار زیاد و حتی استعداد و هوش ذاتی یا همان ژن خوب! به دنبال همین موضوع وقتی از علی و محمدامین می‌پرسیم که بین همه این فاکتورها در موفقیتشان سهم کدام یک را پررنگتر می‌دانند به سوالمان این طور پاسخ می‌دهند: «توکل داشتیم اگر لطف خدا نبود نمی‌شد! من کلا برای کنکور استرس آنچنانی نداشتم همیشه می گفتم باید کار خودم را انجام بدهم و در نهایت توکل کنم برای همین بیشتر سهم موفقیتم را در همین توکل کردن می دانم. اینکه می‌گویم توکل شاید خیلی کلیشه‌ای باشد ولی واقعا مهم‌ترین چیزی بود که به کمک من آمد. یادم می‌آید که ۱۰ روز مانده به کنکور ما به یک اردو در مشهد رفتیم من در آن اردو از شدت خستگی اصلا تمرکز درستی نداشتم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد ولی دو هفته آخر را بیشتر از هر زمان دیگری درس خواندم انگار یک چیزی بود که من را به سمت جلو هل می‌داد.» چیزی که وقتی درباره‌اش از آقای سخن‌سنج مشاور، معلم و راهنمای بچه ها هم می‌پرسیم آن را تایید می‌کند می‌گوید کنار تلاش و درس خواندن بچه‌ها مهمترین دلیل موفقیت این بچه‌ها ایمان و توکلی بوده که داشتند. بچه هایی که به قول آقای معلم در تمام آزمون‌هایشان با وضو شرکت کردند.

تلاش و پشتکار را با رسم شکل توضیح دهید؟

«رمز موفقیت شما چیست؟» این یکی از کلیشه‌ای‌ترین سوالاتی است که می‌شود از رتبه‌های برتر کنکور پرسید و این جواب بدیهی را گرفت که «تلاش و پشتکار»! برای همین هم از علی مرتضی قلی می‌خواهیم تا برایمان تلاش کردنشان را تعریف کنند. «تلاش در تعریف من یعنی زدن از چیزهای دیگر از تفریحاتی که دوستشان داری ولی در ایام کنکور شکل کم رنگتری به خودش می‌گیرد و تو مجبوری بیشتر درس بخوانی و شب‌ها دیرتر از مدرسه به خانه بیایی.»

از راهپیمایی اربعین نمی‌توانستیم بگذریم

محمدامین زارع و علی مرتضی قلی در سال کنکور از همه چیز زده باشند ولی از راهپیمایی دوران اربعین نگذشته‌اند چیزی که شاید انجام دادنش برای بچه‌های درس خوانی مثل آنها آن هم در سال کنکور کمی دور از انتظار باشد محمد امین در این باره میگوید: «ما آن قدرها هم که همه می‌گویند به خودمان  سخت نمی‌گرفتیم طوری که همه چیز راکنار بگذاریم. چون می‌دیدیم هستند آدم‌هایی که خودشان را از همه چیز محروم می‌کنند ولی دست آخر هم هیچ اتفاق خوبی برایشان نمی‌افتد. ولی ما خوب می‌خواندیم و به موقعش کارهایی را هم که دوست داشتیم انجام می‌دادیم. زمان درس خواندن می‌تواند زیاد باشد ولی مهم‌ترین چیز چه طور خواندنش است.» محمد امین هم پی حرف‌های رفیقش را می‌گیرد و ادامه می‌دهد: «آدم باید موقع کنکور از یک سری از چیزها بگذرد ولی به نظرم درست نیست که قید همه چیز را بزند. ما دهه اول محرم را کلا تعطیل بودیم مگه اینکه روزی به زور یک تا دوساعت درس می خواندیم خیلی هم ضربه نخوردیم چون وقتی در آزمون ها شرکت می‌کردیم همچنان نتایج خوبی می‌گرفتیم.»

برای کلاس‌های کنکور تبلیغ نخواهیم کرد

«ما برای هیچ کلاس و آزمونی تبلیغ نمی کنیم اگر بخواهند هم قبول نمی‌کنیم چون ما آزمون آزمایشی شرکت می‌کردیم ولی هیچ وقت عضو جای خاصی نبودیم که حالا بخواهیم تبلیغی انجام بدهیم. اگر هم بخواهیم  بابت این کار پولی بگیریم پولی نیست که برای ما خوردن داشته باشد.» این پاسخ بچه‌ها در جواب سوالمان درباره تبلیغ کلاس‌ها و آموزشگاه‌های کنکور است. چیزی که این روزها این آزمون سراسری را به یک تجارت بزرگ برای یک قشر تبدیل کرده است. کنکوری که در تمام این سال‌ها موافقان و موافقان سرسختی داشته است. جالب اینجاست که وقتی از این دونفر به عنوان فاتحان کنکور درباره خوبی و بدی این آزمون می پرسیم علی با صراحت تمام جوابمان را می‌دهد: «من هفته قبل از کنکور مریض شدم و مدام نگران این بودم که اگر سر جلسه کنکور حالم بد باشد چه اتفاقی می‌افتد برای همین هم می گویم این چه آزمون و سنجشی است که قرار است ۱۲ سال زحمت آدم را در ۴ ساعت اندازه بگیرد. با کنکور مخالفم چون به صورت تک بعدی بقیه را ارزیابی می‌کند برای همین شاید ملاک خوبی برای سنجش آدم‌ها نباشد؛ به خاطر اینکه ممکن است یک نفر پیدا شود و رتبه یک رقمی نداشته باشد ولی در یک بخش یا زمینه استعداد فوق العاده ای داشته باشد که با آزمونی مثل کنکور قابل اندازه گیری نباشد.»

مغزهایی که نمی‌خواهند فرار کنند!

سرنوشت رتبه‌های اول کنکور برای همه ما جالب است اینکه بدانیم آدم‌هایی با این پتانسیل و استعداد دست آخر «آنچه خواهید دید» زندگی‌شان به کجا ختم می‌شود. اینجا می‌مانند یا سرانجام مثل خیلی‌های دیگر به پدیده «فرارمغزها» دچار می‌شوند. برای همین هم از علی و محمدامین خواستیم تا برایمان آینده شان طی هفت هشت سال آینده را ترسیم کنند. علی معتقد است از آنجایی که دوست دارد قضاوت کند؛ می خواهد قانون ایران را بخواند و جایی دیگری نمی‌تواند این کار را بکند. بنابراین باید ایران بماند از طرفی محمد امین هم می‌گوید: «من فکر می کنم اگر قرار باشد به خارج از ایران بروم اصل باید بر این باشد  که یک چیز اضافه تری برایم داشته باشد. این در حالی است که در علوم انسانی  خیلی این اتفاق نمی‌افتد؛ چون همان کتاب‌ها و منابعی که در جایی مثل آلمان هست در ایران هم هست به قول معروف آسمان همه جا یک رنگ است. چون در مورد علوم انسانی فکر می‌کنم کسی که دنبال علم  باشد اینجا و آنجا برایش فرقی ندارد بالاخره به چیزی که می‌خواهد می‌رسد.»

کد خبر 4363479

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha