به گزارش خبرنگار مهر، شبنم نعمت زاده در اولین جلسه رسیدگی به اتهاماتش در دادگاه گفت: من شبنم نعمتزاده ۴۹ ساله هستم و ۲۰ سال در حوزه دارو کار کردم.
وی افزود: در طول این ۲۰ سال خلافی در رابطه با دارو نداشتیم.
نعمتزاده با بیان اینکه کارم واردات دارو بود، گفت: یک سرمایهگذاری را آغاز کردیم که آزمایشگاه هم بخشی از آن بود که در رابطه با آن توضیح خواهم داد.
وی ادامه داد: فارغ التحصیل دانشگاه شهید بهشتی بودم. پدرم وزیر بود اما من ۵ سال بیکار بودم و کارهای هنری می کردم و بعد از ظهرها در داروخانه ها مشغول کار بودم که در نهایت در سال ۸۸ و ۸۹ به واسطه یکی از دوستان به فکر تاسیس یک شرکت افتادیم.
شبنم نعمت زاده ادامه داد: پدرم وزیر بود اما من ویزیت به ویزیت مطب به مطب و کوچه به کوچه می رفتم. همه اینها نه به رانت بستگی داشته و نه چیز دیگری بنده همه چیز را از صفر شروع کردم.
متهم به اخلال در نظام اقتصادی کشور ادامه داد: این چیزی که اینجا امروز ایستادم شاید بخشی از امتحان الهی من باشد.
وی خود را کارآفرین دانست و گفت: شرکت کوچکی تاسیس کردم و همه مجوزهای لازم بر آن را گرفتم. مجوز من در حوزه واردات دارو بود در این رابطه ارز دولتی هم نگرفتم. در تمام مناقصه ها شرکت کرده و رقم گفته و برنده می شدم.
وی با بیان اینکه به قانون عمل می کردم، گفت: شرکت را تاسیس کردم و در جریان این کارها بود که نمایندگی از یک شرکت اسپانیایی گرفتم. محصولات ۶ ماه پشت آزمایشگاه ماند تا مجوز لازم را دریافت کند در نهایت چون در حوزه دارو و گیاهان طبیعی بود آزمایش بر روی آن انجام نشد.
شبنم نعمت زاده ادامه داد: با توجه به ظرفیت کشور تصمیم گرفتیم آزمایشگاهی بزنیم تا با همکاری آن کمپانی فعالیتهای خود را در این حوزه آغاز کنیم و این چنین بود که برای فروش محصولات با شرکت پخش رازی آشنا و از آنها کمک گرفتم.
نعمتزاده در رابطه با آشنایی اش با لشکر پور گفت به واسطه کمک در بخش و همچنین شرکت رازی با این فرد آشنا شدم پس از اینکه مشکلاتی به وجود آمد برای پخش از وی کمک گرفتم با این حال ما خارج از استاندارد کار نکردیم.
نعمتزاده ادامه داد پایان سال ۹۳ شروع به فروش محصولات زیر نظر اداره دارو کردم من حتی آب هم می خوردم به اداره دارو اطلاع میدادم چرا که خودم داروساز هستم. چون به کار بخش آشنایی نداشتم به لشکری پور اعتماد کردم.
وی در ادامه گفت: تامین کننده های ایرانی را هم اضافه کنیم اما من هیچ هلدینگی را نمی شناختم. من در جریان همه کارهای پخش بودم اما در ریز کارها اطلاع نداشتم گاهی به من میگفتند که شرکت تخفیفهای ناجور می دهد و به مشکل بر میخوریم من از آقای لشگری پور سوال میکردم او جوابهای قانع کننده می داد.
متهمه نعمت زاده گفت: چکها در برج ۱۱ برگشت خورد و کار ما با بانک اقتصاد نوین که برای حل مشکلات ایجاد شده با این بانک کار میکردیم خوابید.
وی گفت: من به کار پخش و امور مالی وارد نبودم در نتیجه افرادی را به کار گرفتم، اما آقای لشگری پور گفت اگر این فرد پایش را به شرکت بگذارد من اینجا کار نمیکنم به همین خاطر آن فرد را دیگر نیاوردم. نگران شدم. چندین انبار و شرکت در سراسر کشور داشتم، اما مدیریت آن با من نبود بعد از آن حسابهای ما مسدود شد و در آبان و آذر ماشینهای ما از طرف برکت توقیف شده بود.
متهم شبنم نعمت زاده گفت: در هزینه کردن من نمیتوانستم جلوی آقای لشگری پور را بگیرم قضیه از دستور من خارج شده بود من از آقای لشگری پور خواستم کمک کند او اوایل کمک میکرد، اما در سال ۹۶ نمیدانم چه اتفاقی افتاد آن موقع بود که من از پدرم کمک گرفتم. تا آخرین روز آقای لشگری پورمیگفت صد میلیارد بدهی داریم، اما من از گزارش بانک میدانستم بدهی بیشتر از این رقم است تا اینکه بازداشت شدم آنجا از آنها خواستم که کمک کنند و وارد سیستم شوند و عارضه مالی را شناسایی کنند.
وی بیان کرد: زمانی که من با تامین کنندگان آشنا شدم در بهمن ۹۶ بود که آقای لشگری پور کمتر به شرکت میآمد. او وقتی میآمد چک تضمین پرسنل را پس میداد که این کار او بدون حضور من غیر قانونی بود و اکثرا هم چک تضمین بسیاری از خویشاوندان خود را عودت داده است.
متهم نعمت زاده گفت: من هیچ وقت بدهکار بانک نبودم تلاش کردم همیشه کارآفرین باشم شاید اشتباه کرده ام آن هم به خاطر مشاوران داروییام بود. من آنها را نمیشناختم. با رفتن آقای لشگری پور آنها را شناختم.
نعمت زاده افزود: سال گذشته با سرمایهگذار خارجی که قرار بود برای سرمایهگذاری به ایران بیاید صحبت کردم و مسئله در شرف حل شدن بود و به قاضی گفتم که این فرد دو بار به ایران آمده اما من بازداشت بوده و اجازه دیدار نداشتم متاسفانه این گزینه را از دست دادم.
وی ادامه داد: البته همچنان هم در حال مذاکره هستم تا سرمایه گذاران خارجی به ایران بیایند و من سعی کردم خیلی زودتر از اینها مشکل حل شود اما حاشیه هایی که برای این پرونده ایجاد کردند مانع شد.
این پرونده یک پرونده بدهکاری تجاری است اما برخی برای آن حواشی درست کردند
نعمتزاده ادامه داد: این پرونده یک پرونده بدهکاری تجاری است اما برخی برای آن حواشی درست کردند.
وی ادامه داد: اختلاس؛ خیانت نمی دانم نامش را چه بگویم اما هر آنچه که در شرکت زیرمجموعه من اتفاق افتاده باید به من پاسخگو باشند.
وی با بیان اینکه در حال حاضر برای حل مشکل پرونده تلاش میکند گفت: در بخشهایی به تفاهم رسیدیم و انشاءالله تا یکی دو ماه آینده مشکل حل میشود هدف من رسیدگی به این قضیه و رفع تعهد تجاری است.
نعمتزاده با بیان اینکه پدرم هیچ دخالتی در کار م ندارد، گفت: پدرم نه در کارم و نه در تحصیل و زندگی من دخالت نداشته است اگر کسی هم دخالت داشتهاند من بودم ما چهارتا دختر هستیم و رسیدگی به کار همه اعضای خانواده بر عهده من بود مادرم آموزش و پرورشی بود.
نعمتزاده ادامه داد: محل کارم طبقه بالای منزل پدرم بود پس از بازنشستگی افرادی به منزل پدرم میآمدند من به ایشان گفتم جلسات را در دفتر کار من بگذارد، پروژههایی در حوزه پتروشیمی تعریف شد اما در حد طرح باقی ماند.
وی ادامه داد: حتی پدرم دستمزد این افراد را از اجاره ای که بابت دفتر کارم به او میدادم پرداخت میکرد. پتروشیمی به نام پدر وجود ندارد اینها مواردی است که به خاطر حاشیه ها به وجود آمده است.
دختر وزیر اسبق قسمت گفت: ایشان کل صنعت پتروشیمی را متحول کرد و سعی کرد مسیر را برای بخش خصوصی و نیمه خصوصی فراهم کند حتی یادم میآید که بندر آزاد ماهشهر بیابان بود اما در عرضه سه سال آباد شد.
وی ادامه داد :پدرم هیچ انتفاعی نبرده است و هیچ سهامی هم ندارد حواشی در این پرونده به وجود آمده است. من گفتم به شرکت پدرم می رفتم اما اینها یکسری طرح بود که در اختیار سرمایه گذاران قرار گرفت اما در حد طرح باقی ماند.
نعمتزاده ادامه داد: داراییهای ما معلوم است. موضوع ارث خانوادگی ما هم مشخص است. بعد از انقلاب چیزی که بهدست نیاورد بلکه پدرم چیزهایی را از دست داد. خانواده ایشان از ابتدا صنعتگر بودند اما الان ثروت خود را از دست دادند چون خود را به کار دولتی کردند من نمیتوانم خیلی چیزها را بگویم چون مردم باور نمیکنند.
وی ادامه داد: خانواده بعد از بازگشت به کمک من آمدند. امیدوارم شکستی که خوردم مقدمهای برای پیروزی باشد.
نعمتزاده در ادامه و در خصوص انبار دارو در کرج که پیشتر تعزیرات به آن ورود کرده بود، گفت: من موضوع را به اداره دارو اطلاع دادم و شخصا نیز به بخش حقوقی اداره دارو رفتم و حتی آدرس را دادم. آنها خواستم که بگویند صلاحیت نداری تا به جای دیگری بفرستند من باید با این داروها چه میکردم.حتس نامه همجواری در اداره دارو وجود دارد.
وی با بیان اینکه هیچ موسسهای در کرج ندارد،گفت: زمانی که آنجا پملب شد سعی کردیم تا آنجا را باز کنیم و بارها مدارک به دادسرا ارائه شد، اما زمانی باز شد که نصف داروها از بین رفته بود و تاریخ مصرف آنها تمام شده بود.
وی افزود: من خودم آدرس انبار را به تعزیرات دادم و تاریخ گذشتهها را در انبار دیگری که گرفته بودیم گذاشتیم و به اداره دارو نیز نامه زدیم و من همه اینها را توضیح دادم و گفتم که ما انبار دیگری جنب باشگاه سوارکاری داریم، اما فردای آن روز آنجا را به عنوان قاچاق گرفتند.
وی به برخی شیطنت ها اشاره کرد و مدعی شد: زمانی که موضوع بدهی برای شرکت ما پیش آمد شیطنتهای بسیاری اتفاق افتاد و یک آقا در خیابان و در سربالایی سه بار به ماشین من زد که در ادامه فهمیدم کارمند حسابداری یکی از این شرکتها است که به او گفته بودند برای حقوق های پرسنل باید نعمت زاده بدهی خود را بدهد.
وی افزود: امیدواریم به زودی بسیاری از این بدهیها جمع شود. امیدوارم که این دادگاه حمایت کند تا این مسائل حل شود.
وی در واکنش به کیفرخواست صادره گفت: دارو در جامعه پخش و توزیع شده است.
وی با بیان اینکه من یک کارآفرین هستم، گفت: این موجود وحشتناکی که در کیفرخواست به آن اشاره شده وجود ندارد و من نیستم. امیدواریم هر چه سریعتر این مشکلات حل شود.
نظر شما