۲۷ خرداد ۱۳۹۱، ۸:۳۵

فیلسوفان جهان در گفتگو با مهر:

تفکر انتقادی مهمترین دستاورد فلسفه/ استخراج مباحث کاربردی از فلسفه

تفکر انتقادی مهمترین دستاورد فلسفه/ استخراج مباحث کاربردی از فلسفه

فیلسوفان جهان معتقدند که مهمترین دستاورد فلسفه تفکر انتقادی است و فلسفه می‌تواند به طور مستقیم و غیر مستقیم به مباحث کاربردی بپردازد.

به گزارش خبرنگار مهر، در مورد این موضوع که فلسفه چه کارکردهایی باید داشته باشد دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی معتقد هستند که فلسفه باید به کار زندگی بیاید. برخی نیز معتقد هستند که اهمیت فلسفه در ایجاد تفکر انتقادی باز می گردد.

پرسش در مورد فلسفه، پرسش در مورد چیزی است که خود پرسشگر است. فرافلسفه در واقع حوزه‌ای است که از فلسفه پرسش می کند و چیستی فلسفه را مورد توجه قرار می دهد.

دیویسون: فلسفه می تواند کاملاً عملی یا نظری باشد/ چیستی فلسفه

پروفسور اسکات دیویسون استاد فلسفه دانشگاه ایالتی مورهد در کنتاکی آمریکا در مورد فلسفه فلسفه به خبرنگار مهر گفت: فلسفه چیز ساده‌ای نیست و به آسانی نمی توان فلسفه را تقسیم بندی کرد و آنرا در دسته بندی خاص و مشخصی محدود کرد.
 
وی در ادامه تصریح کرد: باید توجه داشت که فلسفه به مانند زیست شناسی نیست که راحت بتوان آنرا تعریف و حدود آنرا مشخص کرد. ین فیلسوف معاصر یادآور شد: همچنین از حیث متد و روش نیز فلسفه به مانند زیست شناسی روش و متد مشخص و محدودی ندارد.
 
وی در ادامه تصریح کرد: فلسفه هم می تواند کاملاً جنبه عملی و کاربردی داشته باشد و هم می تواند به طور کامل جنبه نظری و تئوریک داشته باشد. حتی اگر فلسفه جنبه نظری محض هم داشته باشد باز هم اشکالی به آن وارد نیست.
 
دیویسون در پایان تأکید کرد: جوامع انسانی از یک سو به فیلسوفانی نیاز دارد که به جنبه‌ها و مسائل کاربردی توجه داشته باشند و از سوی دیگر نیازمند فیلسوفانی است که به جنبه‌های نظری صرف توجه و تأکید داشته باشند.

لچز: کسب تفکر انتقادی از رهگذر فلسفه/ کاربردی‌بودن ویژگی مثبت فلسفه است

پروفسور جان لچز استاد فلسفه دانشگاه وندربیلت آمریکا در این باره گفت: فلسفه وقتی در بهترین حالت ممکن خود قرار دارد که میان رشته‌ای باشد. فلسفه اگر در فحوای خود خصلت و ویژگی میان رشته‌ای داشته باشد در بهترین وضعیت خود قرار دارد.

وی در ادامه یادآور شد: فلسفه وقتی بتواند به بررسی مسائل روزمره بپردازد و مسائل و مشکلات زندگی مردم را حل کند باز هم یک ویژگی مثبت برای فلسفه به شمار می‌رود.
 
مؤلف "ارتباط فلسفه با زندگی" تأکید کرد: فلسفه می تواند تفکر انتقادی را به مردم بیاموزد. همچنین فلسفه می تواند قدرت سنتزسازی به فرد ارائه دهد. به این معنا که فرد می‌تواند با دریافت برخی مواد خام و مشاهدات و تجزیه و تحلیلها سنتزی ایجاد کند.
 
این فیلسوف آمریکایی در ادامه تصریح کرد: همچنین فلسفه می تواند تصویری اخلاقی از رفتارها و کردارها ارائه دهد. فلسفه می تواند به بررسی ارزشهای حاکم در جامعه بپردازند و در مقام نقد آنها برآید و در مواردی به بازسازی مجدد ارزشهای حاکم نیز منجر شود.
 
مؤلف "ذهن و فلسفه" تأکید کرد: به عبارت دیگر فلسفه می تواند ارزشهای حاکم بر جوامع انسانی را مورد نقادی قرار دهد و از رهگذر این نقادی نظامی جدید از ارزشها ایجاد کند.

هاگ: کاربردی‌بودن ارزشی برای نظام فلسفی به ارمغان نمی‌آورد
 
پروفسور سوزان هاگ منطق دان معاصر و استاد فلسفه و حقوق دانشگاه میامی آمریکا در مورد این موضوع تصریح کرد: این موضوع که برخی معتقد هستند از یک نظام فلسفی باید مواردی برای اقتصاد، سیاست و جامعه استخراج شود مورد قبول و تأیید من نیست.
 
وی تأکید کرد: اینکه فلسفه به چه میزان باید به مسائل و موارد اجتماعی یا سیاسی بپردازد معیار مشخصی ندارد. به عبارت دیگر برخی فلسفه‌ها به مسائل و موضوعات سیاسی یا اجتماعی توجه بیشتری داشته و دارند و برخی دیگر نیز به این مباحث و مسائل توجه کمتری دارند.
 
مؤلف "فلسفه منطق" افزود: حال ممکن است برخی مطرح کنند که فلسفه‌ای که به مسائل اجتماعی و سیاسی کمتر توجه نشان داده و می‌دهد از ارزش و اعتبار کمتری برخوردار است.
 
وی در ادامه تصریح کرد: این فرض و تصور نیز اشتباه است. اینکه فلسفه‌ای به مباحث و موضوعات سیاسی یا اجتماعی توجه بیشتری نشان دهد به معنای اعتبار بالاتر آن نیست.
 
این منطق دان برجسته معاصر تأکید کرد: همچنین فلسفه‌ای که به مسائل و موضوعات اجتماعی و سیاسی توجه کمتری نشان دهد نیز به معنای این نیست که در مقایسه با فلسفه‌های کاربردی‌تر اعتبار و ارزش کمتری دارد.
 
فیلسوف بریتانیایی در پایان یادآور شد: برای نمونه برخی فلسفه‌ها با مسائل و موضوعات متافیزیکی توجه بیشتری نشان می دهند که این موضوعات در زمره مباحث  نظری به شمار می‌رود. این به معنای این نیست که این فلسفه‌ها اعتبار و ارزش کمتری دارند.

تالیافرو: اقتصاد و سیاست بازتاب فلسفهٔ عدالت و ارزش هستند
پروفسور "چارلز تالیافرو" استاد کالج سنت اولاف مینه‌سوتای آمریکا و فیلسوف دین معاصر در این خصوص معتقد است: هیچ فردی در مورد هیچ موضوع کابردی و عملی در زندگی بدون فلسفه نمی تواند سخن بگوید.
 
وی تصریح کرد: اگر به اقتصاد و حاکمیت و حکومت سیاسی توجه دقیق داشته باشید در خواهید یافت که این حوزه‌ها بازتاب فلسفه ارزش، فلسفه قدرت، فلسفه تعامل و مبادلات، فلسفه حق و فلسفه مالکیت هستند.
 
مؤلف "تاریخ روح" یادآور شد: شما حتی قادر نخواهید بود که مفاهیمی چون مالکیت و مبادله را بدون توجه و نیاز به فلسفه ارزش و فلسفه انصاف و عدالت مورد توجه داشته باشید. به عبارت دیگر داشتن مفاهیمی چون مالکیت و مبادله از رهگذر فلسفه ارزش و فلسفه انصاف و عدالت حاصل می‌شود.

مؤلف "راهنمای آکسفورد درباره الهیات" تأکید کرد: بر این اساس مشاهده می‌شود که فلسفه برای هر موضوع عملی و کاربردی اجتناب ناپذیر است. حال ممکن است برخی از مردم علاقه چندانی نداشته باشند که آنرا فلسفه بنامند.
 
استاد پیشین دانشگاه آکسفورد تصریح کرد: آنها ممکن است آنرا "عقل سلیم" یا عرف یا آنرا "آنچه که ما باید انجام دهیم" بنامند. در این صورت باز هم با فلسفه مواجه هستیم. به این صورت که باز هم با فلسفه "عقل سلیم" و فلسفه "آنچه که ما باید انجام دهیم" مواجه خواهیم بود.

وود: فلسفه حرفهای زیادی برای سیاست و اقتصاد دارد/ تأثیر مخرب خرافات مذهبی

پروفسورآلن وود استاد فلسفه دانشگاه استنفورد و عضو آکادمی هنر و علوم امریکا در اینباره به مهر گفت: افراد می توانند اهداف گوناگونی از مطالعه فلسفه داشته باشند.
 
وی افزود: یکی از اهداف اصیل و واقعی مطالعه فلسفه، البته وقتی که فرد به ارزش آن پی ببرد، تفکر فلسفی است. به عبارت دیگر هدف اصیل و واقعی فلسفه، تفکر فلسفی فی نفسه است. اما فلسفه به ما می آموزد که چگونه برای آنچه فکر می کنیم، آنچه باور داریم و آنچه که رفتار می کنیم دلیل و استدلال بیاوریم.
 
مؤلف "اندیشه اخلاقی هگل" در ادامه تأکید کرد: فلسفه به ما می آموزد که برای آنچه می اندیشیم بتوانیم دلیل اقامه کنیم و بتوانیم باورهای خود را مورد نقادی نیز قرار دهیم. این درسی است که فلسفه به ما می آموزد.
 
کانت شناس برجسته معاصر تصریح کرد: در واقع آموزش تفکر انتقادی مهارتی است که از رهگذر مطالعه فلسفه حاصل می شود. مجهز شدن به تفکر انتقادی در هر کار عملی و در هر حرفه و شغلی از اهمیت زیادی برخوردار است.
 
وی در مورد این موضوع که آیا باید از نظام فلسفی بتوان موضوعات عملی استخراج کرد نیز گفت: نباید اینگونه پنداشته شود که از تحقیقات فلسفی و مطالعات فلسفی مستقیماً امری "عملی" استخراج شود.
 
مؤلف "الهیات عقلانی کانت" در ادامه تصریح کرد: به عبارت دیگر نباید پنداشته شود که فلسفه مستقیماً به مسائل و موضوعاتی عملی و کاربردی اشاره کند. فلسفه در ذات خود به اندازه کافی کاربردی و عملی است.
 
وی تأکید کرد: فلسفه به مردم چیزهای زیادی می آموزد و آنها را به مهارتهای مفید و مثمر ثمری مجهز می سازد. بهترین دلیل برای مطالعه فلسفه این است که فلسفه مهارتهای قابل توجهی را به ما می آموزد و چه چیزی والاتر از این موضوع.
 
مؤلف "دین اخلاقی کانت" یادآور شد: فلسفه چیزهای زیادی برای گفتن در سیاست و اقتصاد دارد. چیزهای زیادی ممکن است در یک فرهنگ وجود داشته باشد که غیر عقلانی و زیانبار باشند. فلسفه می تواند این موارد را در فرهنگ شناسایی کند و آنها را مشخص سازد.
 
استاد دانشگاه استنفورد تأکید کرد: البته باید توجه داشت که نباید از فلسفه انتظار داشت که تأثیر زیادی بر این ترتیبات و مقررات و نهادهای اجتماعی داشته باشند.
 
مؤلف "کارل مارکس" یادآور شد: حرص، تکبر، شرارت و فساد و خرافات مذهبی همواره بوده و هست. باید توجه داشت که این مسائل و موضوعات بیش از اقدامات سیاسی و نهدهای اجتماعی و اقتصادی اثر تخریبی بر زندگی بشر بر جای می گذارند.
 
وی افزود: از آنجا که عقل و خرد در زندگی برخی انسانها جایگاه والایی ندارد از اینرو نمی توان از فلسفه انتظار داشت که تأثیرات بسیار زیادی بر اقتصاد و سیاست داشته باشد.
 
کانت شناس برجسته معاصر در پایان یادآور شد: اگر آرای برخی از فیلسوفان مورد توجه جدی تر قرار گرفته شاید به این علت باشد که آن آراء توسط صاحبان قدرت و ثروت بیشتر به کار می آمده و بهتر می توانسته‌اند از آراء به نفع قدرت و ثروت خود استفاده کنند.

کوهن: فلسفه می‌تواند دلالتهایی برای اقتصاد و سیاست داشته باشد
 
پروفسور جوشا کوهن استاد فلسفه، علوم سیاسی و حقوق دانشگاه استنفورد و مدیر مرکز عدالت جهانی در این دانشگاه نیز در این خصوص معتقد است: هر فلسفه‌ای در ذات خود می‌تواند دستاوردهایی برای بشر داشته باشد.
 
وی در ادامه تأکید کرد: در فلسفه سیاسی مباحث مهمی برای سنخ نظام سیاسی و مباحث هستی شناسی در علم سیاست مطرح می شود. بر این اساس می‌توان از فلسفه سیاسی اصولی عملی و کاربردی برای سیاست استخراج کرد.
 
مؤلف "روسو: جامعه آزاد برابر" در ادامه یادآور شد: در مورد اقتصاد نیز می توان از یک نظام فلسفی اصولی اقتصادی استخراج کرد. گاهی ممکن است یک نظام فلسفی اشاره مستقیمی به یک موضوع اقتصادی یا سیاسی نکرده باشد ولی از آن نظام فکری و فلسفی بتوان اصولی برای اقتصاد و سیاست استخراج کرد.
 
کوهن در ادامه تصریح کرد: برای نمونه برخی مباحث در نظریه‌های پساساختارگرایی به نقد نظریه‌های ساختارگرا و مدرن می‌پردازند. از رهگذر همین نقادی است که می‌توان دلالتهایی برای سیاست و اقتصاد جستجو کرد.
 
عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا در پایان تأکید کرد: در واقع وقتی مباحث هستی شناختی و معرفت شناختی نظریه‌های ساختارگرا مورد نقادی قرار می‌گیرد در این صورت مباحث و دلالتهای هستی شناختی و معرفت شناختی قابل اطلاق در اقتصاد و سیاست به دست می‌آید.
کد خبر 1627474

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha