
وي درگفتگوي مشروح با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با انتقاد ازوضعيت فعلي نشر در كشور ، افزود : ديگر توان سرو كله زدن با ناشران را ندارم و هرگز سراغي از انتشار برخي از آثارم را از آنها نخواهم گرفت .
نجف دريابندري در ادامه تصريح كرد : من با ناشراني همچون كارنامه ، نيلوفر، چشمه و خوارزمي كار كرده ام اما ديگر قرار نيست كتابي به انتشارات خوارزمي بدهم ، زيرا اين ناشري است كه وضعيت مشخصي ندارد .
فهيمه راستكار همسر دريابندري نيز كه در اين گفتگو حضور داشت در اين باره گفت : اين ناشر با انتشار كتاب " ساربان سرگردان" در شمارگان 80 هزار نسخه در هشت سال قبل ديگر نتوانست كتاب ديگري منتشر كند و هنوز بسياري از نسخه هاي اين كتاب را نتوانسته است به فروش برساند .
وي در ادامه افزود : هم اكنون هشت كتاب در انتظار چاپ در اين موسسه داريم كه سرنوشت آنها مشخص نيست ، برخي از اين كتابها از پيش از انقلاب تا كنون به چاپ نرسيده است و مشخص نيست كي به چاپ خواهد رسيد .
نجف دريابندري درباره اين كتابها گفت : هاكلبري فين ( مارك تواين ) ، متفكران روس ، فلسفه روشن انديشي ، پيرمرد و دريا و چند كتاب يگر است .
وي درباره اين كه چرا اين كتابها را از خوارزمي نمي گيرد و به ناشر ديگري نمي سپارد گفت : ما قصد داريم همين كار را هم اجام دهيم و اين كتابها را به ناشري ديگر بسپاريم اما مشخص نيست مدير اين موسسه كجاست و به او دسترسي نداريم و از سال گذشته تا كنون مرتب براي او پيغام مي گذاريم ولي او پاسخي نمي دهد .
فهيمه راستكار درباره رابطه با مدير اين نشر گفت : مشخص نيست چرا نشر خوارزمي اينگونه رفتار مي كند و خيلي بد مي دانيم كه براي حل مسئله وارد حيطه دادگاه شويم .
نجف دريابندري درباره رابطه ناشر و مولف در سالهاي گذشته گفت : اولين برخوردي كه من با ناشران داشتم از طريق دوستم آقاي دكتر محجوب بود ، من كتاب وداع با اسلحه را در سال 1333 در آبادان ترجمه كرده بودم و مي خواستم آن را به چاپ برسانم و به اين خاطر به تهران آمدم و چون با هيچ ناشري آشنايي نداشتم كتاب را به محجوب كه استاد دانشگاه بود ودادم و او اين كتاب را به ناشر كتابهاي خودش كه نشر صفي عليشاه بود سپارد .
وي در ادامه افزود : كتابفروشي صفي عليشاه در ميدان بهارستان قرار داشت و هنوز هم اين كتابفروشي وجود دارد . اين ناشر دو سه برادر بودند و كليمي بود و كتاب وداع با اسلحه را در هزار نسخه به چاپ رساند.
دريابندري در ادامه افزود : سه هفته پس از انتشار اين كتاب و بعد از اينكه يك نسخه از كتاب چاپ شده به دستم رسيد ( در زمان طاغوت ) به زندان افتادم و دومين كتابي را كه به چاپ رساندم پس از خروج از زندان بود كه به موسسه فرانكلين رفتم و به استخدام آنجا در آمدم .
وي افزود : بعد از ورود من به موسسه فرانكلين كتاب وداع با اسلحه را در كتابهاي جيبي به چاپ رساندم و دومين چاپ اين كتاب در موسسه كتابهاي جيبي ( فرانكلين ) بود .
مترجم آثار ادبيات داستاني آمريكا گفت : اما اولين كتابي كه من ترجمه كردم ، در سال 1328 بود . در اين سال چند داستان از فاكنر با عنوان " يك گل سرخ براي اميلي " را به فارسي برگرداندم اين كتاب حاوي شش داستان است كه سالها بعد به چاپ رسيد .
دريابندري گفت : بعد از تجربه هايي كه در انتشار كتابهايم پيدا كرده بودم و اين اتفاق كه برخي از ناشران هيچ سهمي از انتشار كتاب به من نمي دادند با هر ناشري فقط براي يك چاپ كتاب قرار داد مي بستم و حقوق كتاب را فقط براي يك چاپ به آنها مي دادم و كتاب را براي خودم نگه مي داشتم .

وي در ادامه اين گفتگو افزود : پيش از انقلاب قرار دادي با عبد الرحيم جعفري بستم و حق انتشار برخي از ترجمه هايم را به نشر اميركبير واگذار كردم اما با تغيير مديريت اميركبير مدير اين موسسه اين كتابها را به چاپ نمي رساند تا اينكه دو سه ناشر براي آزاد كردن حق انتشار اين كتابها اقدام كردند و حق نشر آنها را از اميركبير خريداري كردند .
نجف دريابندري در ادامه گفت : يكي از اين ناشران سپهر بود كه دو كتاب را از اميركبير خريداري كرد اما بعد از چاپ آنها با اينكه كتابها مدتي است در بازار ناياب شده است اقدام به تجديد چاپ آنها نمي كند .
همسر دريابندري وي با انتقاد از ديگر ناشر آثار وي گفت : براي چاپ كتابهاي نجف دريابندري با سه ، چهار ناشر كار مي كنيم كه اما برخي از ناشران براي چاپ يك كتاب هفت سال زمان هدر مي دهند و به اين ترتيب يك نسل كتابخوان را از دست مي دهند ، آنها با وسواس هاي بي دليلي كه در انتشار كتاب به خرج مي دهند بسياري از خوانندگان را منتظر نگاه مي دارند .
اين مترجم پيشكسوت در پايان گفتگو با مهر افزود : من بدقولي هايي از ناشران ديده ام مانند اينكه حق مترجم را نمي دهند يا اينكه كتاب را حبس مي كنند و به چاپ نمي رسانند اما برخي از ناشران هم هستند كه به قول هاي خود عمل مي كنند و به موقع كتاب را به چاپ مي رسانند .


نظر شما