به گزارش خبرگزاری مهر، سبحان یحیائی، مشاور راهبردی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در ابتدا هدف از برگزاری این نشست را آسیبشناسی فرآیند سیاستگذاری اجتماعی و سیاستگذاری رسانهای در مواجهه با اعتراضات دی ماه ۹۶ دانست و گفت: پیش از این نیز انجمن علوم سیاسی ایران و انجمن جامعهشناسی ایران در دو نشست تخصصی به بررسی این مسئله پرداختهاند که این خود نشان از اهمیت موضوع دارد.
یحیائی افزود: زمانی که از اعتراضات شهری صحبت به میان میآید در واقع با یک پدیده مدرن که با سازمان فضایی شهر و به طور مشخص با خیابان گره خورده است، مواجه هستیم بنابراین مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران با همکاری انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران این نشست را برای بررسی و تأمل بیشتر در خصوص اینگونه اعتراضات برگزار کرده است.
وی خاطرنشان کرد: با بررسی تاریخی اعتراضات مدرن از اواسط قرن ۱۹ به این نتیجه میرسیم که این اعتراضات به طور معمول اعتراضات شناسا و با هویت روشنی هستند، عموما ماهیت مدنی دارند و آرایش سیاسی مشخصی نیز دارند. پلاکاردها، بیانی از شعارها خط مشی اعتراضات هستند، چهره و جایگاه رهبران در اعتراضات روشن است و خط سیر مشخصی را هم در خیابانها دنبال میکنند.
در واقع بعد مرئی و فیزیکی افکار عمومی است که پایش به خیابان باز شده و هدفش نمایش خیابانی است. به همین دلیل، حاکمیتها و قدرت سیاسی هم این جریان فکری را درک کرده و میتوانند جریان اعتراضی را طرف گفتگو و چانه زنی قرار دهند.
اما به گفتهی وی اعتراضات دی ماه ۹۶، ماهیت تودهای، بیشکل، ناشناخته و پراکندهای داشت که شعارها و رهبری مشخصی نداشت و طبعا امکان رفتار عقلانی و گفتگو را از دو طرف معترض و سیاستگذار سلب میکرد. مسئله مهم در این چنین رویدادهایی بررسی پیشینی چگونگی انباشت اعتراضات رسانهای با چنین ماهیتی و علل ظهور و تجلی این اعتراضات در بستر خیابان است.
یحیائی با اشاره به دو جریان موازی اعتراض های رسانه و اعتراضهای خیابانی، پرهیز از انسداد مسیرهای گفتگو را راهحل برون رفت از وضعیت دانست و رسالت این نشست را پرداختن به سیاستگذاری مطلوب اجتماعی و رسانهای دانست.
در ادامه این نشست عبدالحسین کلانتری، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران بررسی توأمان سه ضلع اساسی اعتراض، خیابان و رسانه را باعث پیچیدگی و بغرنج شدن مسئله دانست و گفت: با وجود اینکه خیابان واقعی و محل تجربه زندگی است و اساسا با تحولات اجتماعی در ایران پیوند زیادی دارد، اما میبایست ابتدا به اصلیترین ضلع این سه گانه یعنی «رسانه» پرداخت، علیالخصوص رسانههای نوین که تغییرات جدیدی را در مناسبات اجتماعی بهوجود آوردهاند به شکلی که بسیاری از امورات واقعی زندگی نیز در همین فضای مجازی رتق و فتق میشود و در حال حاضر جزئی از زندگی واقعی ما گشته اند.
کلانتری افزود: اما نسبت خیابان با اعتراض و رسانههای جدید و به طور مشخص با شبکههای اجتماعی به شدت پیچیده است و روز به روز نیز پیچیدهتر خواهد شد. ضعفهای موجود در فضای عمومی جامعه ایران و تصرف آن توسط قدرت از یک سو و منطق سرمایه از سوی دیگر و همچنین ضعفهای رسانههای سنتی موجب شده که نتوانیم فضای عمومی مناسبی را در عرصه واقعی حیات اجتماعی تجربه کنیم و اساسا مردم نمیتوانند از فضای عمومی برای پیگیری مطالبات و در واقع بیان اعتراضها استفاده کنند. از این رو شاهد افزایش حضور مردم در شبکههای اجتماعی به صورت مرضی و غیرطبیعی هستیم.
به گفته وی در ایران شبکههای مجازی بار فضای واقعی را بدوش کشیدند و حضور مردم در شبکههای مجازی فراتر از آن چیزی که در کشورهای دیگر دیده می شود و از حالت «اتصال» به «رابطه» تبدیل شده است. به عنوان مثال میزان استفاده از استیکرها در ایران به این امر دلالت دارد چراکه استیکرها منتقل کننده حالتهای احساسی هستند و استفاده آنها در شبکههای اجتماعی رایج نیست اما در ایران به کرات مورد استفاده هستند و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که شبکههای اجتماعی به مثابه یک پاتوق و یک فضای عمومی کمبودهای زندگی واقعی را جبران میکنند از این رو بسیاری از کنشهای اعتراضی به همین فضاها منتقل میشوند.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: رسانه نوین و تعاملات دوسویهی آن درکنار فرصتهایی که در موضوعات گوناگون ایجاد نموده است، تهدیدهایی را نیز موجب شده است به عنوان مثال سرعت تکثیر شایعه در شبکههای اجتماعی به مراتب بالاتر از رسانههای سنتی است. چرا که میزان اعتماد به شبکههای اجتماعی بالاتر است به همین علت سرعت انتشار و گسترش آن نیز بیشتر خواهد شد و در نهایت به شکل اعتراض از فضای مجازی به فضای عمومی کشیده می شوند.
وی افزود: در رابطه با اعتراضهای دی ماه ۹۶ برای اولین بار اعتراض، خیابان و رسانه جدید با یکدیگر همزمان شده بودند و تجربهای نیز در مدیریت این اعتراضها وجود نداشت. اگرچه در واقعیت امر در چنین فضایی سیاستگذاریهایی در جهت تقویت فضای عمومی، نهادینه کردن و نظم بخشی به این نوع اعتراضات نیز وجود داشته است و میتوان گفت تا حدی نیز التیام بخش این معضلات بودهاند، اما واقعیت این است که ما تا فهم دقیقی از شبکههای اجتماعی و پیام رسانها نداشته باشیم به نظر میرسد که کماکان گرفتار خواهیم بود چرا که هنوز نتوانستیم سویههای آشکار و پنهان این رسانههای جدید را تحلیل کنیم و کارکردهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن را را درک نماییم و متأسفانه به شکل کاملا غیر کارشناسانهای تنها ابعادسیاسی و پوپولیستی را مد نظر قرار دادهایم.
در ادامه این نشست حبیبالله فاضلی، استاد علومسیاسی و عضو هیأت علمی دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران با بیان اینکه در اندیشههای سیاسی-ایرانی مفهومی به نام تکرار وجود دارد، گفت: در طول تاریخ قواعد بازی یکسان بوده است و بازی تکرار میشود. زمانی که قصد پدیدارشناسی تحولات دی ماه ۹۶ ا منظر علوم سیاسی را داریم، به نوعی ناپدیدارشناسی سیاسی میرسیم. به این معنی که یک پژوهشگر سیاسی باید به مسائل پنهان توجه و شفافسازی سیاسی و مردمشناسی سیاسی انجام دهد که تمامی این ها به معنای نقد به وضعیت موجود به اعتبار وضعیت مطلوب است.
فاضلی به تحولات دی ماه ۹۶ اشاره کرد و افزود: زمانی که این تحولات را وارونه نماییم و به شعارهای این اعتراضات توجه کنیم دیگر این اعتراضات تنها حرکتهای پراکنده نیستند و شکل جنبشی آنها کاملا نمایان میشود. این مسئله درست است که تحولات همهی شهرها در شعار، سازمان و ایدئولوژی منسجم و هماهنگ نبودهاند اما در موضوع زندگی هماهنگ بودهاند. شعارهای جنبش دی ماه ۹۶ را میتوان به دو دسته شعارهای عدالت محور و شعارهای ملیگرایانه دستهبندی کرد که هر دوی آنها در عامگرا بودن مشترک هستند. به این معنی که سعی در به تصویر کشیدن سیاستی دارند که برای همه یکسان است و به سمت حفظ منابع عمومی پیش میرود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: از سوی دیگر میتوان به سه مانع اصلی در مواجهه دولت با اعتراضات دی ماه ۹۶ اشاره کرد. مانع اول، تضعیف امر ملی است به این معنی که تکلیف دولت به طور دقیق مشخص نیست و به همین علت عمل نیز در تعلیق باقی میماند. مانع دوم ضعف در پارلمان است که باید حساسیت بیشتری نسبت به کنشهای پارلمان داشته باشیم چراکه ما با معضل تورم قانون در مجلس شورای اسلامی مواجه هستیم و مانع سوم استبداد جهانی است به طوری که از قرن هفدهم تا به امروز جهان بر مدار غرب حرکت میکند بنابراین دولتمردان نمیتوانند به راحتی سیاست عمومی خود را پیش ببرند و در نتیجه با یک استبداد آشکار، گنگستری شدن و جنایی شدن سیاست روبرو میشویم.
دیگر سخنران این نشست هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی علائم بالینی اعتراضات دی ۹۶ را تأمل به مسائل و کمبودهای منجر به وقوع چنین اعتراضهایی دانست و گفت: میتوان مسئله گفتگو را به سهگانه اعتراض، خیابان و رسانه اضافه کرد؛ به این معنی که در تلاقی اعتراض، خیابان و رسانه جای گفتگو کجاست. در اصل بحث ما بر سر امتناع و امکان گفتگو در زمان وقوع این اعتراضات و بعد از آن است. در چنین حالتی شبکههای اجتماعی عامل تسهیل و ممتنع کردن گفتگو و خیابان به شکل جایگزینی برای تغییر در فرآیند اعتراض از کنشهای سازمان یافته، مدنی و قابل شناسایی به کنشهای تودهای یا عمومی و مبتنی بر شبکههای نامتعین در میآید. به عبارت دیگر خیابان جایگزین نهادهای مدنی، تشکلها و احزاب شده و به جای اینکه اعتراضات به شکل سازمان یافتهای مطرح شود به شکلی مبهم بیان می شوند.
خانیکی افزود: لزوما در کنشهای خیابانی عقلانی رفتار نمیشود و امکان پیشبینی کنشهای خیابانی اعم از کنش عاطفی یا ارادی نیز بسیار اندک بوده و قابلیت گفتگو در آن نیز به حداقل میرسد و در صورت عدم مواجه عقلانی امکان رویارویی عقلانی نیز ازبین میرود. این کنش و واکنشی که در خیابان صورت میگیرد وقتی به رسانه سیاسی شده منتقل میشود، بازتولید اعتراض را تشدید مینماید.
وی تصریح کرد: پس از اعتراضهای دی ماه ۹۶ میتوانیم تحولاتی که در عرصه سیاست نسبت به این مقوله رخ داد را مشاهده کنیم. در سطح وسیعتر شاید کمتر نهاد یا مقام رسمی را ببینید که اعتراض را به رسمیت نشناسد و یا از آن استقبال نکند. این حد به رسمیت شناخته شدن اعتراض در جامعه ما به گونهای بود که در بیانهای رسمی نه تنها اعتراض به عنوان یک حق بلکه به عنوان تکلیف مطرح شد. به طوریکه شورای شهر و نهادهای دیگر پیشنهاد ایجاد مکانهایی جدا را برای اعتراض دادند و این خود نشان داد که اعتراض به رسمیت شناخته میشود.
این استاد دانشگاه افزود: اگر بخواهیم فرآیند شکلگیری اعتراضهای دی، هم در زمان وقوع و هم بعد از آن را بررسی کنیم و اینکه در ایران چه اتفاقی افتاده میتوان چند مؤلفه را در نظر گرفت. مولفه اول پارادایم شیفت یا چرخش گفتمانی است که نسبت به رسانهها رخ داده است و با اینکه ما از لحاظ رسانهای وارد پارادایم جدیدی شدهایم، اما فهم سیاسی، اجتماعی و مدیریتیمان عقبتر از تحولی است که در عالم رسانه رخ داده است. به عبارت دیگر درک ما از رسانه همان چیزی است که قبل از تأثیر شبکهها وجود داشته است.
نظر شما