خبرگزاری مهر - گروه استانها، وحید نمازی: حدود هفت ماه است که بلایی نادیدنی و سهمگین به جان مردمان دنیا افتاده است و به راحتی، جان انسانها را میستاند. به رغم آنکه مجموعههای درمانی در سرتاسر دنیا تمام تلاش خود را، خالصانه و بی ادعا، صرف این کردهاند که از جان شهروندان محافظت کنند، اما این ویروس کوچکِ مرگبار، تاکنون بیش از ۱۷ میلیون نفر را درگیرِ خود کرده و جان بیش از ۶۷۰ هزار نفر را ستانده.
اما این آمار (بنا به گفته مراکز تحقیقاتی معتبر و بزرگ دنیا) حداقلی است، چرا که در همه نقاطی که با این همهگیری مواجه و درگیرش شدهاند، حتماً مواردی از ابتلاء و بهبود تا مرگ وجود داشته که توسط مراکز علمی و درمانی دیده و ثبت نشده است.
اما ماجرای این همهگیری، تنها منحصر به بُعد پزشکی نیست. بزرگترین اقتصادهای دنیا در کشورهای توسعه یافته، به تَبَع همهگیری و اقدامهای درمانی چون قرنطینه طولانی، دچار ضربههای جدی شدهاند چنان که رهبران این کشورها اذعان کردهاند بزرگی این تکانه به اندازهای است که جبران آن بسیار بسیار سخت است و نیازمند سیاستهای ویژه و کار زیاد میباشد.
در واقع، نیروی طبیعت، جهانِ مدرنِ به ظاهر پیشرفته را که همانند دهکدهای بزرگ، در همه ابعاد، دچار درهمتنیدگی است، به مبارزهای سخت دعوت کرده و آنچنان که از آمارها برمیآید، دست کم تا اینجای کار، پیروز این میدان بوده؛ طبیعت بار دیگر به انسان نشان داد که میتواند با ویروسی در ابعاد چند میکرون، همه دستاوردهای بشر، از اقتصاد تا فرهنگ و سیاست و جامعه، از واحدهای کوچک اجتماعی مثل خانواده تا بزرگترینشان یعنی تمام یک کشور، از بنگاههای کوچک اقتصادی تا کارتلهای عظیمِ چند ملیتی را دچار چالشهای جدی کند و گاه، این ویروس ظاهراً کوچک، میتواند کاری بکند که بسیاری انسانها قادر به انجامش نیستند.
این همهگیری به قدری عجیب و شوکه کننده برای دنیا بوده که در هفت ماه گذشته، تقریباً به صورت مداوم در صدر اخبار جهان قرار داشته و نخبگان و کارشناسان گوناگون، با توجه به رشته تخصصیشان درباره اثرات این ویروس مرگبار سخن گفتهاند. بنده هم با توجه به پیشینه فرهنگی و حرفهام به عنوان مدیر فرهنگی، سعی میکنم از همین منظر به آن نگاهی بیندازم.
هنوز احتمالاً برای بررسی دقیق وضعیت و شیوه عملکرد دولتها در مقابل ویروس کرونا خیلی زود است اما در نگاه کلی میتوان این ادعا را مطرح کرد که دولت، کشور، یا نظامهای مختلف، در مقابله با این ویروس و همهگیری، متناسب با روحیه جمعی و فرهنگی حاکم بر آنها و البته متناسب با روحیه رهبران، عمل کردند. کشورهایی با نظامهای بسته و فاقد رسانههای آزاد، به طور کلی منکر وجود بیماری در کشور خود شدند تا اینکه پس از چندین ماه، مجبور شدند واقعیت را بپذیرند که البته این پذیرش در قالب چند مورد محدود بود.
مردم کشورهای تک حزبی، مانند همیشه، به فراخوان دولتشان بی چون و چرا عمل کردند و به قرنطینه طولانی رفتند و پس از این مدت، به ادعای دولتِ صاحب همه رسانهها، بیماری را کنترل کردند! رهبران کشورهای لیبرالی که دچار توهم بزرگی و آقای بر دنیا هستند و به دنبال بازگرداندن این بزرگی! با انکار اولیه و طولانی، باعث شدند که به رغم داشتن بیشترین منابع پزشکی و بیمارستانی، جز سه کشور با درصد بالای ابتلاء و مرگ به نسبت جمعیت شوند و فاجعهای بدتر از جنگ دوم جهانی برای مردم خود رقم بزنند. در این میان، برای اینکه مردم کشورشان، عملکرد آنها را فراموش کنند، مجبور شدند با پرداخت پول بیشتر، هواپیمای حامل ماسک را «هایجک» کرده و دست به راهزنی هوایی! بزنند.
البته کشورهای موفقی هم در مقابله با کرونا بودند که به بواسطه داشتن رهبران قوی و مدیر، هم کمترین آمار مبتلا و مرگ را در دنیا ثبت کردند و هم عشق مادرانه خود را به عنوان رهبر، نثار مردمشان کردند! برخی از کشورها هم به کل خودشان را به تقدیر سپردند و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده!
مردم ما هم، طبیعتاً متناسب با پیشینه فرهنگیشان با این پدیده شوم مواجه شدند؛ نه صرفاً به تکنولوژی و مظاهر مدرنیته تکیه کردند و نه مانند برخی فرهنگهای عقب افتاده، به باورهای خرافی چنگ زدند. مردم ما، بار دیگر فرهنگ ایثار و از خود گذشتگیشان را نشان دادند؛ کادر درمانی با فداکاری کمنظیر در نوک پیکان مبارزه و مردم در همراهی با آن جهادگران و البته تکریم ایشان و همچنین غارت نکردن منابع.
مردم ما بار دیگر نشان دادند که شرایط حساس کشور را درک میکنند و با وجود همه ناملایمتهای داخلی (سو تدبیر، گرانی و تورم و بیکاری) و خارجی (تحریم دارو و غذا و …) همدیگر را فراموش نمیکنند. قاطبه مردم نشان دادند که در دشواریها، به فکر دیگر هموطنان و همنوعان خود هستند و در اوج سختیها، از مدافعان جان و مال و ناموسشان قدردانی میکنند. بماند که عدهای حتی در این اوضاع هم به فکر پول هستند و جیبشان را از خون مردم پر میکنند، اما به ضرس قاطع، اینان اقلیتی هستند که نمیتوانند بر اخلاق جمعی ما خدشهای وارد کنند.
این صحنههای با ارزش انسانی و اسلامی از همدلی و کمک به یکدیگر، ایثار و از خود گذشتگی، قطعاً ریشه در فرهنگ غنی و گذشته پر افتخار مردم این آب و خاک دارد. اگر به این رویداد از زاویه فرهنگی بنگریم، قطعاً ملت ما پیروز و سربلند شدهاند.
امروز اگر بعضی از مدیران، سرشان را به غرور بالا میگیرند و از حسن مدیریت بحران سخن میگویند، بهتر است از حسن فرهنگ مردم بگویند! اگر امروز برخی مدیران گمان میبرند که تنها با بهرهبرداری از تکنولوژیها و پروتکلهای درمانی و بهداشتی، توانستهایم از نظر روانی بحران مضاعفی در جامعه نداشته باشیم، بد نیست نگاهی دوباره به امروز جامعه بکنند، بد نیست بیشتر بین مردم حضور یابند، بد نیست حرفهای در گوشی مردم را بشنوند، و از همه مهمتر بد نیست دوران دفاع مقدس و وضعیت پشت جبهههای نبرد را برای خود یادآوری کنند تا ببینند آن روزها و امروز، آنها که پشت جبهه نبرد بودند، چگونه با مدافعان و جنگاوران آن جنگ و این یکی، همکاری و همراهی میکردند؛ بدون شک، آنها هم به این نتیجه میرسند که اگر فرهنگ تاریخی مردم ما در کمک به همنوع و از آن مهمتر قناعت در دوران سختی نبود، قطعاً نه آن روز و نه امروز، هیچ تکنولوژی مدرنی به تنهایی قادر به دفع بلا نبود.
اگر مدیران و مسئولان حس میکنند برنامهای بدون توجه به ویژگیهای فرهنگی قابلیت موفقیت دارد، لازم است بار دیگر سخنان مقام معظم رهبری و تأکیدهای ایشان بر مقوله فرهنگ را دوباره و این بار عمیقتر و البته با انگیزه عملیاتی کردن، مرور کند.
با اینکه در کشور و خصوصاً بین مدیران و مسئولان مدام صحبت از پیشینه فرهنگی و تاریخی مردم میشود و ظاهر امر بدین گونه است که همه بر اهمیت فرهنگ در مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اتفاق نظر دارند، اما خروجی عملکرد دولت و بسیاری از مدیران طوری است که این تصور به وجود میآید که نه تنها ادعاهای آنها بر اهمیت فرهنگ درست نیست، بلکه اساساً اعتقادی به اهمیت بحث فرهنگ ندارند. درباره این مسأله حرف زیاد است که در بخش دوم این یادداشت به آن میپردازیم.
رئیس حوزه هنری خراسان شمالی
نظر شما