۲۲ مهر ۱۳۸۸، ۱۰:۱۷

فلسفه رسانه نداریم/ نگاه ابزارگرایی به رسانه نشانه عقب‌ماندگی است

فلسفه رسانه نداریم/ نگاه ابزارگرایی به رسانه نشانه عقب‌ماندگی است

دکتر حسن حسینی با اشاره به خلا مطالعات فلسفی در حوزه عملی در کشور تأکید کرد: یکی از انگیزه‌های تدوین کتاب"زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه" به خدمت گرفتن مطالعات فلسفی در حوزه عینی ارتباطات و رسانه است.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب" زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه" عصر دوشنبه با حضور سید حسن حسینی گردآورنده اثر، دکتر محمد شهبا مدرس دانشگاه در رشته سینما و تئاتر و دکتر حسین کاجی کارشناس حوزه‌های فلسفه و  رسانه و مدرس دانشکده صدا و سیما در سرای اهل قلم برگزار شد.

دکتر حسینی در ابتدای این نشست، با بیان اینکه فلسفه رسانه یک رشته نوپا است که بیش از 20 سال از عمر آن در آلمان و آمریکا نمی گذرد، افزود: در مقاله اول این کتاب به این مسئله که فلسفه رسانه جزء کدام اقسام فلسفه (تحلیلی، قاره‌ای، مطلق و مضاف) است، پاسخ داده می‌شود.

مدرس دانشگاه صنعتی شریف با بیان اینکه فلسفه رسانه هم فلسفه تحلیلی و هم قاره‌ای است، افزود: فلسفه رسانه به هیچ عنوان در قید و بند تقسیم‌بندی جغرافیایی و زمانی این دو قرار نمی‌گیرد.

وی به تأثیر مکاتب فلسفه قاره‌ای و تحلیلی بر فلسفه رسانه اشاره کرد و گفت: تردیدی نیست که هم مباحث فلسفه قاره‌ای و هم تحلیلی به خصوص بحث زبان و چرخش زبانی قرن بیستم که موجب عنوان" چرخش تصویری" در مطالعات رسانه‌ای شده است مسائل جدیدی را در حوزه رسانه‌شناسی فلسفی به وجود آورده  که موجب رشد و گسترش فلسفه رسانه شده است.

انتقال فلسفه عملی رسانه مورد تردید است

دکتر حسینی فلسفه رسانه را به نظری و عملی تقسیم کرد و گفت: در فلسفه نظری امکان انتقال معنا با توجه به شرایط معرفت‌شناسی انسان(مخاطب شناسی) مورد توجه است و در فلسفه عملی این مسئله مورد تردید است یعنی اینکه معنا قابل انتقال باشد یا شرایط معرفتی انسان طوری باشد که معنا را از جایی به جای دیگر منتقل و دریافت کند مورد تردید است که این مسئله بسیار متأثر از پراگماتیسم به‌ویژه نوع امریکایی‌اش است.

وی افزود: کتاب"زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه " مجموعه مقالاتی در حوزه فلسفه رسانه و زیبایی شناسی است که از بین 50 کتاب، 21 مقاله که اکثریت آنها  ترجمه است منتشر شد و سعی کردیم از محققان و مترجمان جوان و گمنام بهره ببریم تا با جذب این افراد این رشته نوپا گسترش پیدا کند.

مطالعات فلسفی باید کاربردی شود

دکتر حسینی با بیان اینکه متأسفانه مطالعات فلسفی در کشور ما در حالت انتزاعی و غیر کاربردی خودش باقی مانده که در فلسفه‌های اسلامی بیشتر صادق است، افزود: مهمترین انگیزه ما در تدوین این کتاب این بود که مطالعات فلسفی را در حوزه ارتباطات و رسانه‌شناسی به خدمت بگیریم و امیدواریم این کار در سایر بحثهای فلسفی هم صورت گیرد.

مدرس فلسفه علم دانشگاه شریف به یکی از ویژگی های آموزش فلسفه در آمریکا اشاره کرد و گفت: آموزش فلسفه که متأثر از مکتب عملگرایان(پراگماتیزم) است ورود فلسفه به حوزه های عملی و رفتار انسانی را دنبال می کند.

وی انگیزه دوم از تدوین این کتاب را راه اندازی چند رشته دانشگاهی اعلام کرد و گفت: برای راه اندازی چند رشته در حوزه مطالعات فلسفی رسانه‌های مدرن در دانشکده صدا و سیما، احتیاج به منابع و ادبیات اولیه داشتیم که این هدف ناکام ماند اما امیدوارم این کار در آینده این نهال رشد خواهد کرد.

دکتر حسن حسینی در عین اینکه کتاب" زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه" را کتاب مرجع خواند، به انتقادات و نقایص آن نیز اشاره کرد و گفت: این انتقادات به تکمیل و رفع نقایص کتاب در مجلدات بعدی کمک خواهد کرد. برای ورود به عرصه‌های جدید ما نیاز داریم از آثار غربیان استفاده کنیم ضمن اینکه نباید خود را به این آثار محدود کنیم چون به هدف مطلوب نخواهیم رسید.

مدرس گروه فلسفه علم دانشگاه شریف، کتاب" زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه" را اولین کتاب در حوزه فلسفه رسانه و زیبایی‌شناسی رسانه خواند و در خصوص پیوند فلسفه رسانه، مطالعات فرهنگی و نظریه های زیبایی‌شناسی تصریح کرد: در هر سه بخش این کتاب مبانی فلسفی و معرفت‌شناختی مورد توجه است.

با خواندن این کتاب مفهوم رسانه، زیبایی‌شناسی و طبیعت بکر در ذهن گسترده می‌شود

در ادامه این نشست دکتر محمد شهبا مدرس فلسفه و کارشناس حوزه سینما، با تقدیر از گردآوری این کتاب تصریح کرد: جای این کتاب در حوزه فکری رسانه ما خالی بود و به نظر من این کتاب باید 40 سال قبل گردآوری می شد که باید از گردآورنده و ناشر این اثر تقدیر کرد.

وی با بیان اینکه این کتاب چند مفهوم رسانه، زیبایی شناسی و طبیعت بکر را در ذهن ما گسترش می دهد، به تشریح معنای هر کدام از این مفاهیم که در کتاب به آن پرداخته است اشاره کرد و گفت: این کتاب دست کم به ما این فرصت را می دهد که رسانه از آنچه فکر می کردیم گستردگی بیشتری دارد.

دکتر شهبا فلسفه رسانه را جزو فلسفه مضاف خواند و گفت: ماهیت رسانه در گرو شناخت فلسفی رسانه نیست چون بیشتر با بخش عملی آن سروکار داریم اما شناخت وجوه گوناگون آن احتمالا احتیاج به فلسفه دارد.

وی سؤال" چرا منتقدان آرمانی در ارزیابی یک اثر هنری واحد، واکنشهای متفاوت دارند؟" را سؤال اصلی زیبایی شناسی خواند که در این کتاب به آن پرداخته است.

در بحث زیبایی شناسی کاری به رئالیسم نداریم

دکتر شهبا تأکید کرد: در این مناقشات حل ناشدنی که ریشه فلسفی دارند ظاهرا به هیچ پاسخ قطعی نخواهند رسید اما به همین قدرت و شدت ظاهرا بشر هم هیچوقت از جستجو در این حوزه ها دست نخواهد کشید اما نهایت به این نتیجه می رسیم که منتقدان گوناگون پسندهای مختلف دارند. اما این راه حل مسئله نیست. در بحثهای فلسفی تحلیلی پیرامون این سؤال به این می رسیم که شاید منتقدان گوناگون در مواجه با یک اثر هنری واحد، ادراکات گوناگون دارند که در این مقاله به فلسفه شناختی پرداخته می شود.

مدرس فلسفه رسانه تصریح کرد: ویژگی های نسبی در هر اثر هنری به ادراکات نسبی منتقدان دامن می زند و این باعث می شود که داوری های زیبایی شناختی منتقدان هم نسبی باشد، افزود: ما در واقع با این حرف یک مکتب فکری فلسفی با قدمت همچون رئالیسم را زیر سؤال می بریم چون همه اینها بر این مبناست که اثر هنری یک واقعیت واحد موجود است و منتقد یک واقعیت موجود مدرک است و اگر این همه نسبیت دارد پس واقعیت گرایی کجاست.

وی با بیان اینکه ما در بحث زیبایی شناسی کاری به رئالیسم نداریم، افزود: یکی از شیوه های تفکر در مورد سنجش زیبایی شناختی آثار هنری توسل به ضد واقع گرایی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.

وی طبیعت بکر را یک اثر هنری و یک رسانه خواند و گفت: ما در مواجه با مناظر طبیعی دارای واکنشها و داوری های زیبایی شناختی می شویم که در این کتاب به توسعه و تحلیل فلسفی آن پرداخته شده است.

دکتر شهبا با بیان اینکه ما در مواجه با آثار هنری نوعی محدودیت داریم که در مواجه با طبیعت به عنوان اثر هنری نداریم، افزود: اثر هنری پاسخی است به پرسشی که هنرمند مطرح می کند و در چارچوب محدودیتهای زیبایی شناختی خود آن رسانه به آن پاسخ مناسب می دهد و اگر ما بدانیم این پاسخ مناسب است آن اثر را ستایش می کنیم و اگر نیست آن اثر را ناکام می دانیم.

وی افزود: طبیعت هیچ سبکی را به ما تحمیل نمی کند و طبیعت آزادی در سبک بیان می دهد. اما وقتی این همه تفاوت وجود دارد ما چگونه می توانیم طبیعت را اثر هنری لحاظ کنیم که پاسخ آن در این کتاب اشاره شده است.

در ادامه این نشست دکتر کاجی به نسبت فلسفه تکنولوژی با فلسفه رسانه پرداخت.

کاجی تصریح کرد: پرسش ما این است که چه نسبتی میان فلسفۀ تکنولوژی و فلسفۀ رسانه وجود دارد. آیا این دو شاخۀ معرفتی را که عمر چندانی هم ندارند می‌توان در یک رده گنجانید یا اینکه حضور آنها در یک دسته امری متکلفانه است و باید آنها را به صورت مستقل مورد توجه قرار داد. این پرسشی است که با توجه به آنکه هم فلسفۀ تکنولوژی و هم فلسفۀ رسانه در آغاز فعالیت جدی خود هستند باید به صورت تخصصی مورد توجه قرار گیرد.

فلسفۀ تکنولوژی به صورت مدون قدمتی زیاد در تاریخ بشری ندارد
عضو هیئت علمی دانشکده صدا و سیما گفت: می‌گویند برای اولین بار این ارنست کپ معمار و پژوهشگر آلمانی – امریکایی بود که در در کتابی با عنوان "مبانی فلسفۀ تکنیک" که در سال 1877 نگاشت از عنوان فلسفۀ تکنیک یا فلسفۀ تکنولوژی سخن به میان آورد. با این همه این شاخه به صورت جدی با کار مارتین هایدگر با عنوان "پرسش از تکنولوژی" به صورت رشته‌ای مدون پا به عرصۀ وجود گذاشت. اگر فلسفۀ تکنولوژی با مبانی نظری تکنولوژی و سرشت تکنولوژی و نسبت آن با فرهنگ و اجتماع و اخلاق سروکار دارد این هایدگر است که در این رساله و همچنین مقالۀ "عصر تصویر جهان" به این موضوع نزدیک می‌شود. در این میان می‌گویند اولین اثر مدون در فضای فکر انگلوساکسون در مورد فلسفۀ تکنولوژی کتاب "تکنیک و پراکسیس" آیدی است که این اثر در سال 1976 نگاشته شده است. یعنی عمر این شاخۀ معرفتی بیش از سی و پنج سال در حوزۀ فلسفۀ تحلیلی نیست. با نظری کوتاه در می‌یابیم که این عمر بسیار کوتاه‌تر از دیگر معارف مرتبۀ دوم در فلسفۀ تحلیلی است.

کاجی در مورد علت رشد نکردن فلسفه تکنولوژی و فلسفه رسانه افزود: در مورد دلیل رشد دیرهنگام  فلسفۀ تکنولوژی یا دلیل رشد نکردن کافی آن بسیار سخن رفته است. یکی از مهمترین نظریه‌هایی که در این زمینه وجود دارد این است که معرفت‌محوری که در ساحت فلسفه از افلاطون بدین سو وجود داشته راه را بر عمل‌محوری که این یکی می‌تواند به فلسفۀ تکنولوژی منجر شود بسته است. می‌دانیم در فضای فلسفۀ قاره‌ای یکی از مهمترین فیلسوفانی است که علیه این معرفت‌باوری قدعلم کرد. او از دشمنان سرسخت افلاطون است چرا که به نظر وی قهرمان افلاطون سقراط کسی است که تنها کاری که بلد است حرف زدن است و نه عمل کردن. به نظر نیچه و شاگرد وی هایدگر اما یونانیان قبل از سقراط اینگونه نبوده‌اند و در آن منظومۀ زیستی عمل و نظر چنین از هم جدا نشده بودند.

با هایدگر و پراگماتیستها است که فلسفۀ تکنولوژی به صورت مستقل مطرح می‌شود

مترجم کتاب "گفتگو با فیلسوفان تحلیلی" افزود: حمله علیه این معرفت‌محوری که با کار دکارت و شعار معروف وی "می‌اندیشم پس هستم" جدی‌تر هم می‌شود با رویکرد پدیدارشناسی هم مهم می‌شود. ما کم و بیش واکنش به علم جدید را با تفکیک زیست‌جهان و علم نزد هوسرل می‌بینیم. هرچند پیش از وی نزد هگل و مارکس هم شواهدی در این زمینه مشاهده می‌شوند. این مشی با کار مهم هایدگر "هستی و زمان" هم پی گرفته می‌شود. به صورت خاص هایدگر در بخش "تحلیل ابزار" از کتاب هستی و زمان دو مفهوم را به کار می‌گیرد تا مشی متفاوت خود را نسبت به مشی دکارتی نشان دهد. تمایز میان امر فرودست و فرادست نشانۀ آغاز فلسفۀ تکنولوژی است. هایدگر علیه سنتی که انسان را فارغ از محیط و عملش به صورت انتزاعی در نظر می‌گیرد می‌ایستد و با برجسته کردن امر فرودست در مقابل امر فرادست مشی و موضع خود را نشان می‌دهد. این نکته در فلسفۀ دوم هایدگر هم با تقدم وجودشناسانۀ تکنولوژی بر علم خود را بر ما نشان می‌دهد.

تفاوت نسل اول و دوم فیلسوفان تکنولوژی

مؤلف اثر "کیستی ما" در مورد دو نسل اول و دوم فیلسوفان تکنولوژی گفت: به نظر می‌رسد نسلهای فلسفۀ تکنولوژی را می‌توان به دو دستۀ نسل کلاسیک یا نسل اول و نسل دوم تقسیم کرد. نسل اول نگاهی بدبینانه یا خوشبینانه به تکنیک دارد و آن را ویران‌شهرانه و آرمان‌شهرانه در نظر می‌گیرند. در اینجا ما مسیری رو به جلو یا رو به عقب برای تاریخ قایلیم که با تکنولوژی این مسیرها برای انسان به وجود می‌آیند. نسل دوم اما نگاهی معتدلانه به تکنولوژی دارد. این نسل کمتر از تکنولوژی با معنای کل آن سخن به میان می‌آورد و تکنولوژیها را به شاخه‌های مختلفی تقسیم می‌کند و هریک از آنها راجداگانه و با کارهای تجربی و میدانی مورد نظر و توجه خود قرار می‌دهد. در این چرخش البته عوامل زیادی دخیل بوده‌اند که از جمله مهمترین آنها را می‌توان مواجهۀ تخصصی با تکنولوژیهای مختلف دانست.

وی افزود: این تفاوت را می‌توان با تقسیم‌بندی معروف فیلسوف امریکای کارل میچام بهتر و بیشتر نشان داد. تفاوت میان فیلسوفان انسان‌گرای تکنولوژی و فیلسوفان مهندسی‌گرای تکنولوژی می‌تواند اختلاف این دو نسل را نشان دهد. به نظر میچام فیلسوفانی چون هایدگر، گاست، مامفورد و یوناس توانسته‌اند تکنولوژی را در بستر آن که جامعه و فرهنگ است در نظر بگیرند این در حالی است که فیلسوفان مهندسی‌گرا به‌زغم میچام نمی‌توانند نسبت میان فرهنگ و تکنولوژی را در نظر بگیرند. او افرادی چون بوخنه، پیت، آیدی و بسیاری از ساختارگرایان اجتماعی را جزو این گروه در نظر می‌گیرد. اینها افرادی هستند که به یک یا چند تکنولوژی خاص چسبیده‌اند و از درک ارتباط نزدیک میان تکنولوژی و فرهنگ غافل شده‌اند.

نسبت میان فلسفه تکنولوژی و فلسفۀ رسانه

دکتر حسین کاجی در مورد نسبت میان فلسفه تکنولوژی و فلسفه رسانه هم گفت: بسیاری معتقدند که به جای سخن گفتن از عنوان "فلسفۀ تکنولوژی" باید از عنوان "فلسفه و تکنولوژی" سخن گفت. این تفاوت بدین معنا است که در "فلسفه و تکنولوژی" ما شاهد بحثهای صرف فلسفی نیستیم بلکه از فلسفه در کنار بحثهای جامعه‌شناسی، روانشناسی، مدیریت و اقتصاد کمک می‌گیریم تا تأملات نظری جدی‌تری در مورد تکنولوژیهای مختلف اتخاذ کنیم. مثلاً در بحث از انرژی هسته‌ای بحثهای زیادی در این زمینه وجود دارند که صرفاً بحثهای نظری فلسفی نیستند و بحثهایی در مورد نظریۀ بازی و ریسک و خطر هم در اینجا مطرح هستند.  در اینجا محور با فلسفه نیست بلکه ما شاخه‌ای میان‌رشته‌ای را شاهد هستیم که فلسفه هم بالاخره نقشی در کنار دیگر رشته‌ها و علوم برعهده دارد.

وی افزود: با این حساب می‌توان نسبت فلسفۀ رسانه و فلسفۀ تکنولوژی را نسبت عموم و خصوص مطلق در نظر گرفت. یعنی "فلسفه و رسانه" بخشی از "فلسفه و تکنولوژی" است چون رسانه را یکی از مظاهر تکنولوژی در نظر می‌گیریم. در اینجا همانطور که صرفاً تکنولوژی را شامل جنبه‌های سخت‌افزارانه در نظر نمی‌گیریم رسانه‌ها را هم صرفاَ ابزار رسانه در نظر نمی‌گیریم و وجه نهادافزارانه، انسان‌افزارانه و نرم‌افزارانه را لحاظ می‌کنیم. از این لحاظ دقیقاً می‌توان برای رویکرد ویران‌شهرانه و آرمان‌شهرانه اولیه در مقابل رویکردهای رنگی کنونی در زمینۀ فلسفه تکنولوژی تناظرهایی در فلسفۀ رسانه هم مشاهده کرد. یعنی ما همچنان که نسل اول و نسل دوم فیلسوفان تکنولوژی داریم نسل اول و دو م فیلسوفان رسانه را نیز شاهد هستیم. همانطور که ما در فلسفۀ تکنولوژی هایدگر را داریم در فلسفۀ رسانه مک‌لوهان و پوستمن را داریم و تأثیرپذیرهای این اندیشمندان از آن متفکران مطرح فلسفۀ تکنولوژی نسبت عموم و خصوص مطلق بودن این دو شاخه با بهتر نشان می‌دهد.

مدرس فلسفه در دانشکده صدا و سیما تصریح کرد: با این همه اگر وجوه جامعه‌شناسی و روانشناسی و مدیریت و اقتصاد را از فلسفۀ ئکنولوژی بگیریم آنگاه می‌توانیم نسبت این دو را عموم و خصوص من وجه در نظر بگیریم. در این منظومه فلسفۀ تکنولوژی بحثهای جامعه‌شناسی و روانشناسی و مدیریت تکنیک را در بر نمی‌گیرد و در کنار آنها مطرح هست.

وی گفت: کتاب "زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه" هم دقیقاً این خصلت میان‌رشته‌ای شاخۀ فلسفۀ رسانه را نشان می‌دهد. در این کتاب ما هم شاهد بحثهای نظری در مورد موضوع و روش و غایت و پرسشهای فلسفۀ رسانه هستیم و هم نسبت رسانه و فرهنگ و جامعه مورد توجه قرار می‌گیرد، هم نسبت هنر و رسانه مدنظر است و هم آنچه فیلسوفان کلاسیک در مورد رسانه و تکنولوژی گفته‌اند. بنابراین مشاهده می‌کنیم که پیروی میان‌رشته‌ای دیدن شاخۀ فلسفۀ تکنولوژی فلسفۀ رسانه را هم باید چنین دید و از "فلسفه و رسانه" سخن راند و نه فلسفۀ رسانه. اگر هم عنوان فلسفۀ رسانه را به کار می‌گیریم باید بدانیم این عنوان شبیه آنچه مثلاً در مورد فلسفۀ علم و یا فلسفۀ علم تاریخ، فلسفۀ علم اقتصاد و ... می‌گوییم نیست.

وی در انتهای سخنان خود نقصهایی چون عدم تناسب عنوان کتاب با مطالب آن، نقش کم‌رنگ ویراستار در نگاشتن مقدمه بر هر بخش و عدم هماهنگی میان فصلها و عدم دقت در گزینش مقاله‌ها را بر این کتاب برشمرد و با این همه تأکید کرد که این نقاط ضعف نباید ما را از توجه به نقاط مثبت و ابتکارهایی که در آن دیده می‌شوند غافل کند.

دکتر کاجی در مورد سابقه رسانه در جواب به مجری جلسه هم گفت: بیشترین چیزی که در این حوزه داریم، نظریه‌های ارتباطات است و متأسفانه در عرصه فلسفه رسانه چیز دندان‌گیری نداریم.

نگاه ابزارگرایی صرف به رسانه نشانه عقب‌ماندگی است

دکتر حسینی گردآورنده اثر هم در خصوص عنوان کتاب گفت: ترجیح من عنوان"فلسفه رسانه" بود اما دوستان دیگر که در این مجموعه با ما همکاری داشتند عنوان"زیبایی‌شناسی و فلسفه رسانه" را انتخاب کردند و دلیلشان این بود که رویکرد ما در هر سه بخش رسانه، مطالعات فرهنگی و زیبایی شناسی فلسفی است.

دکتر شهبا نیز در دفاع از عنوان این کتاب گفت: هیچ مطلب فلسفی حتی محض در مورد رسانه نیست که خالی از بحث زیبایی‌شناسی باشد. چون اولین رویارویی ما با هر رسانه وجه زیبایی‌شناسی آن است به همین دلیل عنوان کتاب بر اساس آن انتخاب شده است.

دکتر حسینی در ادامه به خلأ مطالعات فلسفی در حوزه رسانه و ارتباطات اشاره کرد و گفت: در کشورمان خیلی ها معتقدند که ما اصلاً نیازی به مطالعات فلسفی در حوزه رسانه نداریم چون یک کار تجربه‌گرایی و دریافت تجربی است که تدوین این کتاب واکنشی در مقابل این رویکرد خام است.

رئیس سابق دانشکده صدا و سیما نگاه ابزارگرایی صرف به رسانه را نشانه عقب‌ماندگی خواند و گفت: یکی از اشکالات جدی کارهای رسانه‌ای در کشورمان خلأ مطالعات فلسفی است که باید به آن البته با رویکرد عملی پرداخته شود.

استاد گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف در عین اشاره به انواع رسانه تصریح کرد: با رشد تکنولوژی تقسیم‌بندی رسانه‌ها منسوخ شده و هم اکنون همگرایی رسانه مطرح است.

کد خبر 964421

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha