به گزارش خبرنگار مهر، توماس کوهن و کارل پوپر به اذعان و تصدیق بسیاری از دانشمندان، دو متفکر کلیدی قرن بیستم هستند. هر یک از این دو متفکر پرسشهایی را در رابطه با اینکه که چگونه نظریههای علمی تغییر میکنند، مطرح کردند اما به نتیجه گیریهای مختلفی رسیدند.
مناشم فیش، با توجه به ابهام و عدم تصمیمگیری در علم، راه جدیدی را برای درک چگونگی تغییرات علمی ارائه میدهد. فیش پس از کوهن معتقد است که عمل علمی بستگی به چارچوبی دارد که در آن انجام میشود، اما او معتقد است که این چارچوبها را میتوان به عنوان پیامدهای احتمالی تفکر منطقی تلقی کرد که پوپر به عنوان مرکز اصلی تغییر تئوری در نظر گرفته است. حال سؤال اینجاست که چگونه یک دانشمند میتواند استانداردهای خود را به ارزیابی منطقی محدود کند، اگر این عمل مستلزم استفاده از آن استانداردها باشد؟
فیش استدلال میکند راه خروج این است که دانشمندان با توجه به انگیزهها، ابتدا چارچوبهای جایگزین را ایجاد کنند. فیش استدلال میکند که در حالی که علم توسط افرادی که در این زمینه ایستادهاند تنها از درون دگرگون میشود، انتقاد از خارج ضروری است. ما ممکن است به اندازه کافی قادر به خودانتقادی بودن خود نباشیم، اما انتقاد قابل اعتماد، حتی اگر در برابر آن مقاومت شود، میتوانند چشم انداز ما را تغییر دهد، در این صورت انتقاد از خود به یک گزینه واقعی تبدیل میشود.
«شک و تردید مبتکرانه» در ۳۰۴ صفحه، نوامبر ۲۰۱۷، توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو منتشر شده است.
نظر شما