۲۷ تیر ۱۴۰۱، ۲۰:۵۳

مهر گزارش می‌دهد؛

خاطره یک روز فراموش نشدنی‬ مهمان‌های کوچک

خاطره یک روز فراموش نشدنی‬ مهمان‌های کوچک

مشهد ـ چهره‌های پاک و معصوم‌ این کودکان امروز همراه با شادی و نشاط خاصی است، هر کدام از این کودکان در گوشه‌ای از رواق باشکوه حرم امام رضا(ع) سرگرم بازی و یا شعرخواندن و شنیدن یک قصه هستند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها - فاطمه سعادتیان نیک: ظهر عید غدیر، رواق کودک، پذیرای ۱۵۰ مهمانان کم سن و سال دختر و پسر از مناطق کم برخوردار حاشیه شهر مشهد بود تا پس از ساعتی بازی و سرگرمی، از سفره اطعام روز عید مهمانسرای حضرت رضا (ع) استفاده کنند و خاطره عید غدیر در جوار حرم امام رئوف برای همیشه به یادشان بماند.

جای دوستان خالی

مثل بقیه بچه‌ها، حسین کوچولو مشغول خوردن غذای متبرک حضرت رضا (ع) است. اسم غذا را هم نمی‌داند، چه رسد به متبرک بودنش ولی می‌گوید که خیلی خوشمزه است. پرسیدم از غذاهای مامانت هم خوشمزه‌تر بود؟ گفت: فکر کنم مامانم از این غذاها بلد نیست، غذای این جوری نخورده بودم.

خاطره یک روز فراموش نشدنی‬ مهمان‌های کوچک

حالش از حضور در این رواق خیلی خوب است. می پرسم چرا؟ جواب می‌دهد: امروز روز خوبی بود. با چند تا از دوستان و بچه‌های محله آمدیم حرم امام رضا (ع). کلی بازی کردیم، شعر و سرود خواندیم، غذا خوردیم. بعضی از دوستانم نتوانستند بیایند. کاش همه می‌آمدند، جایشان خالی بود.

شاید آقا بیاید

بعضی از بچه‌ها هم سادات هستند. سید مرتضی از شهرک ثامن دعوت شده و حدود ۷ سال سن دارد. وقتی می پرسم از کجای برنامه خوشت آمد، گفت: از همه چیزش. به خصوص آنجایی که همراه بچه‌ها سرود سلام فرمانده خواندیم. چند بار از تلویزیون دیده بودم که بچه‌ها می‌خواندند، دوست داشتم من هم بخوانم. خوب شد که توی حرم امام رضا (ع) خواندیم. پرسیدم چرا؟ گفت: آخه، برای زمان (عج) بود. فکر کنم امروز که عیده، به حرم امام رضا (ع) بیایند و بشنوند که چه خواندیم.

خوش گذشت

از لیلا و دوستش، مریم که معلوم است هم محله‌ای هستند، هم همین سوال‌ها را پریدم. یکی یکی جوابم را دادند. اولش لیلا گفت: خیلی روز خوبی بود. چون با بچه‌های زیادی دوست شدیم. خوراکی خوردیم و با مربی‌ها بازی‌های جدید کردیم.

پرسیدم، از حرم امام رضا (ع) خوشت می‌آید. با تکان دادن سرش جواب مثبت می‌دهد و دلیل را که جویا می‌شوم می‌گوید: اینجا خیلی خوش می‌گذرد. خانه ما کوچک است و نمی‌توانم با خواهر و بردارانم و یا دوستانم بازی کنم. حرم خیلی بزرگ است و به راحتی بازی می‌کنیم.

مثل برادرم جواد!

از دوست بغل دستی‌اش، مریم که کوچک‌تر از لیلا به نظر می‌رسد پرسیدم، «از امام رضا (ع) چه می‌دانی؟» که در پاسخم گفت: از مادرم شنیدم که امام رضا (ع) به همه آدم‌ها خوبی می‌کند و… و بعد از کمی مِن‌مِن کردن، کمی فکر کرد و ادامه داد: اسم پسرش مثل برادرم، جواد است! پرسیدم، به حرم امام جواد (ع) رفته. گفت: نه. ولی فامیل‌هایمان رفتن. من هم دوست دارم بروم. من، هم برادرم و هم امام جواد (ع) را دوست دارم.

عید غدیر یعنی روز جانشینی

از انسیه حورا هم سوال کردم که آیا می‌داند که امروز چه روزی است؟ پس از مکثی گفت: عید غدیر. باز پرسیدم که می‌داند غدیر یعنی چه؟ ساده و خلاصه جواب می‌دهد: بله. در روز غدیر، پیامبر (ص) امام علی (ع) را در برکه غدیر جانشین خودشان کردند. ولی وقتی از معنی جانشین و کارش پرسیدم، سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت.

خاطره یک روز فراموش نشدنی‬ مهمان‌های کوچک



معصوم ترین زائران

به سراغ غلامرضا ساعدی سرکشیک کشیک اول مهمانسرا حضرت رضا (ع) می‌روم که جمع خادمان در این مراسم را جهت توزیع درست و به موقع وعده‌های غذا هدایت می‌کند. چشم از سفره و مهمانان و کار خادمان بر نمی‌دارد و در همان حین جواب سوالاتم را می‌دهد. اولش می‌گوید: بحمدالله امروز میزبان حدود ۳۶۰ نفر از کودکان همراه خادمان رواق کودک هستیم.

همین که می پرسم به نظرتان اطعام عید می‌تواند روی تربیت مذهبی بچه‌ها اثرگذار باشد یا نه؟ خنده‌ای کرد و از روی فروتنی گفت: من این نوع سوالات فلسفی را نمی‌توانم جواب بدهم. از هم خدمتی‌هایم بپرسید که فاضل ترند. از من، هر چه بخواهی می‌توانی از کیفیت مواد اولیه و نحوه طبخ غذا بپرسی. همین و بس. با این حال، در سوال دیگری خواستم که فرق مهمانان امروز مهمانسرای حضرت را از نگاه خودش توصیف کند که گفت: فقط همین را بگویم که داریم به معصوم ترین زائران حرم امام هشتم خدمت می‌کنیم و از این بات خوشحالیم.

خاطره یک روز فراموش نشدنی

محمدحسین موسوی، معاون او در این کشیک مهمانسرا است. همین پرسش را با او هم مطرح کرد و این جوابش بود: فرهنگ باید از پایه به بچه‌ها منتقل شود تا وقتی بزرگ شدند در فکر و رفتار و کردارشان پیدا شود. اگر این طور برنامه‌هایی ویژه کودکان مرتب اجرا شود، خاطره کودکی بچه‌هایمان به حضور در حرم و عشق به اهل بیت (ع) گره می‌خورد و در ذهن شأن حک می‌شود.

کودکی همه ما پر از این خاطرات شیرین از حرم امام هشتم است. مطمئنم که این عید را با شادی و نشاطی که کنار هم سن و سالان خود تجربه کردند و غذایی که میل کردند تا آخر عمر فراموش نکنند.

ماجرای جایزه امام رضا (ع) به بچه‌های خوب!

اما خاطره دلنشین غلامعلی گلی که سابقه به نسبت طولانی در خدمت به زائران بارگاه رضوی در مهمانسرای حضرت دارد، شنیدنی‌تر از بقیه بود. وقتی خواستم فرق خدمت به کودکان با بزرگترها را برایم بگوید به سراغ دو خاطره به یاد ماندنی عمر خدمتش رفت و تعریف کرد: رمضان سال گذشته نیز مثل امروز بچه‌هایی از مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست مهمان حرم مطهر بودند، مثل همیشه چند شکلات برای شاد کردن دل بچه‌ها به خصوص دختر خانم‌هایی که حجاب کاملی داشتند گذاشتم.

وقتی به یکی از دخترک‌ها که چادر زیبایی به سر داشت، شکلاتی هدیه دادم و به او آفرین گفتم که حجاب خوبی دارد. لبخندی به من زد و رفت. هنوز چند قدمی فاصله نگرفته بود که صدایش را شنیدم که به دوستش می‌گفت: دیدی به تو گفتم همراهم بیا حرم، امام رضا (ع) به بچه‌های خوب جایزه می‌دهد.

او با اشاره به اینکه رفتار بچه‌ها را که ساده و بی آلایش وغیر منتظره هستند، خیلی دوست دارد، ادامه داد: اما امروز هم وقتی کودکی ظرف غذا را دست کودکی دادم، از ته دل به من گفت: خدا خیرت بدهد. باورش کردم چون کودک پاک است و دعایش قبول. امروز عیدی خودم را ازخدمت به این بچه‌ها گرفتم. این هفته ام از دوشنبه شروع شد.

خاطره یک روز فراموش نشدنی‬ مهمان‌های کوچک



تفاوت مهمانان امروز

بانوان خادمه نیز بخش دیگری از این روز عید و رواق کودک بودند.از یکیازانها که مراقب بچه‌هاست، پرسیدم مخاطب کودک که مهمان شما باشد، چه فرقی با بزرگسالان می‌کند؟ در همین اثنا، یکی از پسرها به سبک و سیاق شیطنت‌های کودکانه نایلون خوراکی که خورده بود، باد کرد و ترکید که صدای بلندش مثل ترقه همه را از جا پراند. صدای خنده و شادی همه بچه‌ها به هوا بلند شد. خادم الرضا (ع) رو به من گفت: الان فرق مهمانان اطعام امروز حرم مطهر با سایرین را متوجه شدید!

مهمانی امام رضا (ع) یادشان می‌ماند

از زهرا اسدیان دیگر خادمه این رواق هم پرسیدم، به نظرتان می‌شود با یک روز دعوت به حرم و غذا دادن، بچه‌ها را ولایی کرد؟ با قاطعیت گفت: بله. بچه‌ها مهمانی و خوردن را دوست دارند. امروز عید است و مهمانی امام رضا (ع). از روی تجربه می گویم، چون سال‌ها تجربه کار در مهد کودک دارم. بازی و خوردن و شادی؛ بیشتر از هر چیز دیگری به یاد بچه‌ها می‌ماند.

کد خبر 5541382

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha